چانیول همراه با بکهیون وارد راهروی منتهی به زمین شدند،همین که به نزدیکی زمین بازی رسیدند چانیول برای چند لحظه خاطرات اولین باری که اون جا قرار گرفته بود رو به یاد آورد..این بار همه چیز فرق داشت،روی سکوها افراد بیشتری نشسته بودند و افراد کمی ماسک روی صورتشون داشتند و یک قفس بزرگ که رینگ مسابقه داخلش بود وسط آمفی تاتر قرار داشت،چانیول قبلا هم این مدل رینگ ها رو دیده بود می دونست وقتی بازیکن ها وارد می شن اون قفس از سطح زمین فاصله می گیره و قراره توی ارتفاع مسابقه بدن.
وقتی که به ورودی اصلیی رسیدن چانیول می دونست که بکهیون بیشتر از اون نمی تونه جلو بیاد پس به سمتش برگشت.
_چی شده ، ساکتی؟ مثلا به عنوان مهرهی شانش من اومدی این جا ولی حتی یک کلمه هم حرف نزدی؟
بکهیون سعی کرد لبخند بزنه.
+ نمیر.
چانیول به خنده افتاد.
_همین؟
+ نمیر و برنده شو ، من همین جا منتظرت می مونم.
چانیول به سمت زمین برگشت و لبخند روی صورتش رو جمع کرد.اون یه بازیکن بی نام و نشون به حساب میومد ولی انگار تقریبا حریف مشهوری داشت به طوری که سالن یکپارچه فقط یک اسم رو صدا میزدند.
هانر..
هانر..
هانر..
چانیول نفس عمیقی کشید و به سمت شکارچی رفت...
مربی چانیول کنار رینگ منتظر بود و به محض رسیدن چانیول بهش شروع به توضیح دادن کرد.
_ هانر یا شکارچی..هیچ وقت اول حمله نمی کنه..توقع نداشتم اولین مسابقت باهاش باشه ولی با توجه به سرعت عملت توی ضد حمله می تونی کارش رو بسازی.اگر تونی وادارش کنی اون حمله کنه قطعا تو پیروز میدونی.
+ نقطه ضعف؟
_ بزار باور کنه که شکار شدی.
چانیول نگاهی به مربیش انداخت و پوزخندی زد،به خوبی منظور مربیش رو فهمیده بود.و به سرعت وارد رینگ شد..هانر هم از سمت دیگه با پوزخندی وارد رینگ شد..اون قد کوتاهی نسبت به چانیول داشت ولی بدن ورزیدش نشون میداد که بوکسر خوبیه.
برای چند لحظه سالن توی سکوت فرو رفت و درهای رینگ بسته شدن،چانیول برای آخرین بار نگاهی به پشت سرش کرد، توقع داشت بکهیونی رو ببینه که با نگرانی منتظرشه اما به جاش بکهیونی رو دید که دست به سینه و چشمهایی پر از اعتماد و لبخند نگاهش می کرد..اون پسر واقعا ورای تصورات چان بود.
چانیول به سمت حریفش برگشت،دارو اعلام امادگی کرد..دو طرف منتظر اعلام استارت مسابقه بودن..داور به دو طرف نگاه کرد و شروع مسابقه رو اعلام کرد.
YOU ARE READING
⛓كالتين⛓⚰️
Action♚"he'd forgotten the name he'd been given, but it made no difference. He had only one name now: Death, devourer of worlds." ♔"او نامی را که به او داده بودند فراموش کرده بود، اما هیچ تفاوتی نداشت. او اکنون فقط یک نام داشت: مرگ، بلعنده دنیاها. ❌اسمش ک...