part 5

2.1K 327 43
                                    

بیحال سرش رو روی میز گذاشت،توانایی انجام دادن هیچ کاری رو نداشت.
با ورود بویونگ به هرزحمتی بود سرش رو بالا گرفت
که دختر نگران نزدیکش شد
_خدای من تهیونگ کل اتاق رو بوی فرمون هات گرفته ،نزدیک *هیتته؟ چرا کاهنده نخوردی؟؟

تهیونگ زبونش رو روی لب های خشک شده اش کشید و سری تکون داد:
_خوردم کاهنده، نمیخواستم با نیومدنم،دردسر درست کنم

بویونگ با استرس کنارش روی صندلی نشست
_اشتباه فکر میکنی تو این وضعیت با اومدنت ممکنه باعث دردسر بشی نه نیومدنت،پاشو لباست عوض کن تا من برات تاکسی بگیرم، بلندشو من کمکت میکنم

و زیر بغلش رو گرفت و به سمت رختکن برد

_تا زمانی که تاکسی بیاد اینجا بمون، خدای من تهیونگ شانس آووردی آقا خونه نیست و جیهون شی هم همراه خانم رفتند باشگاه تیراندازی بقیه هم مشغول تمیز کردن زمین گلف ان

تهیونگ بیحال و بی توجه به صحبت های دختر روی تخت دراز کشید و از درد به خودش پیچید

_درو از پشت قفل میکنم،میام الان

و بدون گرفتن جوابی درو بست و قفل پشت درش رو هم زد و ازونجا دور شد

کم کم با تکون خوردن چیزی زیر شکمش،گریه نمایشی کرد تازه قسمت دردناک قضیه شروع شده بود،ماده روانی که ازش ترشح میشد به لباس زیرش چسبیده بود و قضیه رو مضحک تر میکرد،دلش میخواست به خودش دست بزنه با خودش بازی کنه،تحریک پذیریش بالا بود و شهوت بهش غالب شده بود ناله های ریز و حسرت آمیزی میکشد و حتی زمانی که بویونگ هم وارد اتاق شد این روند ادامه داشت و اونجا بود که تهیونگ خودش رو لعنت کرد چرا امروز سرکار اومده

بویونگ با مهربانی لبخند استرسی رو به پسر زد و سمت کمد رفت و بدون اینکه راجب شرایط تهیونگ چیزی بگه شروع به پوشیدن کت بلندش کرد
_تاکسی خبر کردم تا چند دقیقه دیگه میرسه به جیهون شی هم زنگ زدم اطلاع دادم، گفت مشکلی نیست

تهیونگ با حال خرابی زمزمه کرد:
_چرا لباس میپوشی بویونگ شی؟

دختر یقه کتش رو درست کرد
_انتظار نداری که یه امگا هیت شده رو تنها بزارم،خیلی خطرناکه پسر،حتی جیهون شی هم تاکید کرد تنها نفرستمت

و درست همون لحظه گوشی اش زنگ خورد با گفتن"دارم میام"
و بدون اینکه بزاره تهیونگ چیز دیگه ای بگه سمتش رفت و بهش کمک کرد تا بلند شه

تهیونگ دلش میخواست از خجالت بمیره،حس میکرد روی گونه هاش سرب داغه،اما بویونگ بی توجه به وضعیت بحرانی که تو شلوار پسر به وجود اومده بود اونو تا دم ورودی کاخ هدایت کرد و یه جورایی خودش رو به ندیدن زد

با مکثی که پسر کرد سریع گفت

_همه پشت ساختمونن دارن زمین گلف تمیز میکنند،فقط چندتا نگهبانن که مطمئنا جیهون شی تاالان بهشون زنگ زده و تذکر لازم رو داده،نگران نباش تو اولین امگایی نیستی که تو کاخ هیت شده

"AVATAR"Where stories live. Discover now