خب تهیونگ یه سایکو درونش داره
و یه طورای دارک ساید
اون ساید دیگش الان خودشو نشون داد
و هر بیمار روانی برای اون روی دیگشون یه اسم انتخاب میکنن که تهیونگ اسم خودشو گذاشته لوسفیر!
توی هین حرف زدن جیمین با وکیلشون تو اتاق تهیونگ یهو اون سایدش بالا میاد
YOU ARE READING
Beby
Fanfictionهمه از اونجایی شروع شد که کیم تهیونگ برادرشو بعد سال ها گم شده بود پیدا کرد ولی تهیونگ احساس برادرانه بهش نداشت حس مالکیت میکرد نسبت بهش! .......................................... +تو..یعنی واقعا تو برادر واقعیمی -البته،ولی تو باید ددی صدام کنی ج...
توضیحی از پاره ها.. پارهای از توضیح ها؟
خب تهیونگ یه سایکو درونش داره
و یه طورای دارک ساید
اون ساید دیگش الان خودشو نشون داد
و هر بیمار روانی برای اون روی دیگشون یه اسم انتخاب میکنن که تهیونگ اسم خودشو گذاشته لوسفیر!
توی هین حرف زدن جیمین با وکیلشون تو اتاق تهیونگ یهو اون سایدش بالا میاد