درد

243 56 2
                                    


        ‌                                                               
شب روی کاناپه به حالت نشسته خوابم برده بود که یهو بیدار شدم و خواستم فرار کنم اما سرم خورد به دیوار.

قلبم تند می‌تپید و نفس نفس میزدم.

نمیدونستم چرا یهویی از خواب پریدم و دویدم
اما وقتی که خواب بودم یه تصویر اومد جلوی چشمم انگار من جای اون مردی بودم که خودکشی کرد، لبه‌ی ساختمون وایساده بودم و یهو احساس سقوط کردم.

این اولین باری بود که توی خوابم چیزی میدیدم.

وقتی آروم‌تر شدم تازه متوجه پیشونیم شدم که به خاطر ضربه خونی شده بود،

رفتم توی دستشویی تا تمیزش کنم اما موقع دست زدن بهش بازم یه احساس جدید رو تجربه کردم که باعث شد سریع دستم‌ رو پس بکشم.

ابروهام توی هم جمع شده بودن، به آرومی دوباره به زخمم دست زدم و تمیزش کردم.

نمیخوام دوباره این حس رو تجربه کنم.

نمیخوام دوباره این حس رو تجربه کنم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.
EQUALS | VkookDonde viven las historias. Descúbrelo ahora