جیهوپ : پ... پا... پاپا.. چیزی ش.. شده؟!
جین : پشتت درد میکنه؟
جیهوپ : ها... ا... هاااا
شوگا:نه پشتش درد نمیکنه
جین : از تو نپرسیدم معمولا تو باید تاپ باشی...
پس فقط تنگیش رو حس میکنی نه دردش رو....
جیهوپ : ن.. نه... هه در....درد .... نمیکنه....
شوگا:پاپا ما انجام ندادیم دنباله چی هستید؟؟
جین : باید مطمعن شم....
جین داد زد : جیهوووووووپ؟؟
شوگا:بلفظل(نمیدونم درسته) انجام میدیم چی بهتون میرسه ؟
جین : هیچی فقط میدونم که باید قیمه قیمه تون کنم تو این سن کم کارای خاک بر سری انجام میدین
و به سمت اتاقم رفتم *
شوگا:مامان رد داده بهتره دیگه انجام ندیم
(پایان فلش بک)
نامجون:چرا ترسیدید؟؟
نامجون:جین چیزی گفته؟؟
جیهوپ : ن... نه... فقط... ط.....
کوکی : بابا هق.... هق.... پاپا.... هق
نامجون:بلند شدم رفتم سمت کوک و بغلش کردم
پاپا چی؟؟
کوک : پاپا هق... خیلی هق.... عصبیه.. هق
نامجون:برای چی گونه کوک رو بوسیدم
کوک : هق.... ع... هق.... عصبی..... هق..... عصبیه
نامجون:اشکاش رو پاک کردم
باشه غزیزم گریه نکن بیا باهم بریم پیش پاپا جین
سرش رو بوسیدم رفتم سمت اتاق خودمو جین و رفتم تو
جین؟؟
جین با عصبانیت گفت : بلههههههههههه
نامجون:عام... کوک تو برو پیش شوگا
کوک که ترسیده بود گفت چشم و رفت پایین....
نامجون:دره اتاق رو بستم و رفتم سمت جین
چرا عصبی؟؟
جین : برگشتم و تو گوش نامی اروم گفتم : واقعا رابطه دارن.....
نامجون:با تعجب و تری به جین نگاه کردم:وا... واقعا؟؟
جین برگشت * و گفت اره
نامجون:چشم بستم و دستم روی سرم گذاشتم تا یکم اروم شم
خودشون گفتن؟؟
چطور متوجه شدی؟؟
کاری کردن؟؟
جین : از رفتارشون....
نامجون:رفتار؟؟ مگه چطور رفتار کردن؟؟
جین : درمورد رابطه پرسیدم هر دوتا شون شوکه شدن و جیهوپ به شدت استرس داشت لکنت هم گرفته بود
نامجون:ایششش باهاشون چیکار کنم؟
جین ناراحت رفت رو تخت دراز کشید و گفت : نمیدونم.....
نامجون:چطور دلش اومده با برادر کوچکتر خودش اینکارو کنه چیهوپپپپپپپپپپپ
(چیهوپ میداد داخل)
جیهوپ : بله.... هه... ب... بابا....
استرس جیهوپ بیشتر از قبل شد
نامجون اخم کرده و میره سمت چیهوپ: چیهوپ راستشو بگو شوگا کاریت میکنه؟؟ نمیخوام کاری کنم فقط راستشو بگو
جیهوپ ترسش دو برابر شد و از استرس زیاد نمیدونست چی بگه
نامجون:چیهوپ نترس
دستم باز کردم و بلش کردم پشت کمرش رو نوارش کردم
بهم بگو باشه لطفا
جیهوپ : ارههه
جین که دیگه رفت تو شوک 😂
چی... چیکار میکنه؟؟
(شوگا جین دارن به نامجون چیهوپ نگاه میکنن)
جیهوپ : ا... اممم.....
جیهوپ : قول...هق....میدی دعوا مون...هق....نکنی
نامجون:قول
جیهوپ : ما... ما... ب.... با.... هم... را....رابطه..... داریم....
نامجون:اروم از بغل چیهوپ اومدم بیرون
ولی میدونین شما برادر تنی هستید و نمیتونین باهم باشید؟
میتونم درکتون کنم ولی...
یه لبخند زدم
اشکال نداره
جیهوپ : چ... چرا....
نامجون:چون شما همخونین
نامجون:ولی بازم میگم اشکال نداره
سرم اوردم بالا و به شوگا نگاه کردم
اخریت بارت باشه وسط خاک بازیت گریه هوپی کوچولو منو در میاری ها
جین که کلا خوابید ..... شوگا هم نشسته به این فکر میکنه که دیگه نمیتونه کسی رو بکنه فکر میکنه
شوگا : خب خودش تنگه
نامجون:خوب میتونی امادش کنی
نامجون:اگر صدا گریه کوچیکم ازش در اوردم دیگه نمیتونی بهش دست بزنی فهمیدی؟
ا.د نامجون به خدا جین میکشتت
شوگا : بلد نیستم
نامجون:بهت یاد میدم لباسات رو درار خم شو
شوگا : پس اگه صدای گریه پاپا هم در اومد بابا تو هم نباید بهش دست بزنی
نامجون:پاپا جونت میره داخلش گریه میکنه من چبکار دارم
نامجون:لباسات رو درار
شوگا : هوپی خودش منو تحریک میکنه ...
شوگا : اینجا؟!؟
نامجون:اره چیهوپم باید ببینه
نامجون:در اتاق که بستس و منم باباتم پس اشکالی نداره
شوگا : امم.. باشه...
ا.د جین خوابه..... اگه بیدار بود چیکار میکرد 🤦🏼♀️🥲
ا.د2 خودکشی
شوگا لباساش رو در میاره ولی خجالت میکشه
نامجون:رفتم سمت شوگا و خمش کردم
که چیهوپ رو به گریه میندازی
یدونه از انگشاتم رو داخلش کردم
شوگا : ایییییییی..... فااککککککک...... بابااااااااا.......... درش بیاررررررررررررر.....
نامجون:اهااااا... دیدی درد داره و چیهوپ چیو تحمل میکنه یا یه انگشت دیگه میخوای؟؟؟
شوگا : نههههه.....ایییییییی.....گوهههههه خوردممممممم.......دیگههههههه.....نمیکنممممممم
نامجون:یه بار دیگه بگو
شوگا : هق دیگه..... هق..... نمیکنممممم
نامجون:افرین پسر خوب
نامجون:انگشتم از داخلش بیرون اوردم
شوگا : شلوارش رو کشید بالا و با هوسوک از اتاق رفتن بیرون...
نامجون
دیدم که جین خوابش برده تعجب کردم ( خدا شفاتون بده چقدر دیر متوجه میشید ) رفتم بالا سرش و گوشش رو گاز گرفتم ناله ارومی کرد ولی بیدار نشد.... بعد لباسای خودم و خودش رو در اوردم و زیر پتو گذاشتمش و کنارش خوابیدم
ᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪᏪ
اینم پارت جدید پارت بعدی یکم اسمات میشه
😂🤦🏼♀️
لطفا ووت و کامنت یادتون نره
ووت : 5 تا
اگه این پارت به 5 تا ووت رسید پارت بعدی رو زود اپ میکنم ꈍᴗꈍ
YOU ARE READING
𝙺𝚒𝚖 𝙵𝙰𝙼𝙸𝙻𝚈 ❤️🔞
Poetryکاپل ها : نامجین - سپ نامجون : اون بچه تا هم همش اشتباه بود و اصلا نمیخواستمشون ولی... الان که فکر میکنم تو فقط یه دستگاه لذتی برا من بودی نه چیز دیگه زیر کسایی دیگه بهت خوش بگذره ( منظورش با جین ه ) اسمات, غمگین, خانواده گی, کاپل های اصلی : نامجی...
