بگل روووو 🥺❤+++++++++--------++++++------++++++
نامجون:لبم روی لبش گذاشتم و اروم شروع کردم به بوسیدنش و بین بوسه گفتم کیم سوکجین بهت نیاز دارم
جین از لذت زیاد ناله میکرد و در بوسه با نامجون همکاری میکرد که....
بچه ها در رو باز میکنن و میان داخل
ا.د2 چرا نمیزارید خلوت کنننننننن
جیمین:بابااااا با پاپا چیکار میکنی؟؟
جین نامجون رو پس زدم و سریع به سمت اتاق فرار کردم
نامجون:با تعجب به بچه ها نگاه کردم و گفتم ش... شما کی اومدید؟؟ ؟؟
شوگا و جیهوپ زدن زیر خنده
نامجون:یاااا نخنید ریدیم تو خودمون اهه نمیزارید یکم تنها باشیم
با عصبانیت رفتم به سمت اتاق مشترک منو جین و دیدم از خجالت سرش رو تو بالش فرو کرده
جین سرم رو از بالش جدا کردن و پریدم تو بغل نامجون
نامجون:دستم زیر باسنش گذاشتم که نیوفته
جین با این حرکت نامجون سرش رو برد تو گردن نامجون
نفسای جین به گردن نامجون میخورد و باعث شد هورنی تر شه و چشاش خمارشه و دیکش ور بیادنامجون:جین خوا... خواهش میکنم نکن
جین که دید نامجون داره هورنی میشه سریع از بغلش اومد پایین و گفت : ببخشید...
نامجون نفسام سنگین شده بودن
نامجون:اشکال نداره... من میرم حموم
جین : باشه برو...
جین رفت پایین پیش بچه ها....
نامجون
رفتم داخل حموم و لباسام رو سریع در اوردم به دیکم نگاه کردم که خیلی بزرگ شده بود بیشتر از قبلا یکم شامپو برداشتم و روی دستم ریختم و شروع کردم هندجاپ رفتن و ناله میکردم یدونه از دستم در رفت که یه ناله بلند کردم ولی سریع خفش کردم که جین نفهمهتهکوک رفت پیش جین و بغلش کردن*
کوک:پاپاااا ته لبم رو گاز گرفت و بعد گفت حقته اخم *
جین خندید و گفت : ته ته کوکی رو اذیت نکن
و کوکی رو بغل کردته:منم بغل
جین خندید و گونه ته رو بوسید و بغلش کردکوک : پاپا با بابا اشتی کردی؟؟؟
شوگا:با بابا قهر نبود فقط یکم باهم حرف زدن و میخواست باهم بازی کنن که ما اومدم خنده بلند*
کوک : واقعاااا؟؟؟
ته : هوم
جیمین : پاپا من گرسنه....
جین تازه فهمیده که بچه ها کلا شام نخوردن و گرسنن
جین : الان غذا درست میکنم چی دوست دارید؟
ŞİMDİ OKUDUĞUN
𝙺𝚒𝚖 𝙵𝙰𝙼𝙸𝙻𝚈 ❤️🔞
Şiirکاپل ها : نامجین - سپ نامجون : اون بچه تا هم همش اشتباه بود و اصلا نمیخواستمشون ولی... الان که فکر میکنم تو فقط یه دستگاه لذتی برا من بودی نه چیز دیگه زیر کسایی دیگه بهت خوش بگذره ( منظورش با جین ه ) اسمات, غمگین, خانواده گی, کاپل های اصلی : نامجی...