مگه معتادی؟ ?Are You Addicted

۴۰. نکنه میخوای زن بگیری؟

********************************************

بین زنگ تفریح اول دان جائو جانگ در حالی که مثل یک گربه پاهاش رو جلوی همدیگه میذاشت به سمت گوهای اومد.
"میشه این سوال رو برای من توضیح بدی؟"

با دیدن این صحنه لویین سریع از جاش بلند شد و جاش رو به دختر داد.
گوهای چشم غره خطرناکی به لویین رفت اما اون توجهی نکرد.
دان جائو جانگ برگه امتحانش رو روی میز گوهای گذاشت و با چشم های درشت قشنگش به گوهای زل زد و لبخند زد، معلوم بود که نقشه ایی داره. بدتر از اون یقه هفت لباسش بود که از زیر دکمه های باز یونیفرم معلوم شد و طوری به سمت گوهای خم شده بود که نصف سینه هاش رو به نمایش گذاشته بود.

"من بلد نیستم حلش بکنم!"

لویین به دیوار تکیه داد و با لبخند بدجنسانه ایی به این صحنه نگاه می‌کرد.

گوهای صبورانه سوال رو توضیح داد"متوجه شدی؟"

دان جائو جانگ لب هاش رو جمع کرد"خیلی سریع گفتی میشه دوباره بگی؟"

بعدش بیشتر به جلو خم شد طوری که سینه هاش بیشتر معلوم بشن و به بالا نگاه کرد و به آرومی پلک زد.

دو تا از پسر های کلاس روب صندلی های سمت چپ گوهای نشسته بودند در حالیکه صندلی های اصلیشون چند تا میز اون طرف تر بود و با دهان باز و حسرت این صحنه رو تماشا می‌کردند.
"یک بار دیگه بگو لطفا"

دان جائو جانگ دست گوهای رو کشید و "اتفاقی" بقدری جلود اومد که سینه اش به بازو گوهای کشیده شد، بعد لبخند خجالتی ایی زد و یقه لباسش رو بالاتر کشید اما معلوم نبود چطوری شد که یقه اش فقط پایین تر اومد.

اینبار گوهای با بی صبری سوال رو توضیح داد.

دست آخر دان جائو جانگ باز گفت که متوجه نشده و حتی تصویر هایی که گوهای واسه تفهیم سوال براش کشیده بود هم کافی نبودند و در نتیجه واسه اینکه بهتر بفهمه صندلی لویین رو جابه جا کرد و دقیقا کنار گوهای گذاشت پیشش نشست و حسابی بهش چسبید.

"دوباره توضیح بده لطفااااا..."

دان جائو جانگ یکی از پاهاش رو از توی کفش عروسکی سیاهش بیرون کشید و با همون جوراب سفیدش با پاش به پای گوهای کشید.

گوهای به زور لبخند فیکی زد"باشه یک بار دیگه میگم.."

با خودش فکر میکرد واقعا این دختر چی میخواد؟

"اول باید یک خط تقارن بین این دو نقطه رسم بکنی بعدش معادله اول...."
دان جائو جانگ با چشم های خمار به چونه و فک گوهای نگاه میکرد و لب هاش که حال مردونه ایی داشتن، چشم هاش به سرشونه های قوی و بازو های بزرگش افتاد و بعد به رون پاهاش که معلوم بود عضلانی هستن.

گوهای حس کرد که دستش توی دست دختر گیر افتاده و بعد دست گوهای رو بلند کرد بین پاهاش گذاشت و پاهاش رو روی هم انداخت.
یک لحظه خون گوهای به جوش اومد، این دیگه چه کار مسخره ایی بود؟ میخواست دستش رو محکم عقب بکشه اما دخت آروم ناله کرد و باعث شد چشم های گوهای گرد بشه.

تمام زندگیش توی اون مدرسه خصوصی ایی که میرفت با اینکه خیلی دختر ها سعی کرده بودند مخش رو بزنند اما هیچ کس هیچ وقت تا این حد پیش نرفته بود.

یوکی که کنار لویین ایستاده بود با فک بازداشت ااین صحنه رو تماشا میکرد.
"پشمام! عجب لاسی میزنه!!"

لویین خندید"قبلا به من گیر میداد چونکه تو یه کلاس بودیم"

یو کی هم خندید"اع؟خوب پس حتما باهاش یه کارایی کردی"

لویین خندید  سرش رو به نشونه منفی تکون داد.

وقتی دان جائو جانگ رفت لویین سر جاش نشست و با نگاه معنا داری به گوهای نگاه کرد"خوب؟چطور بود؟"

گوهای که میدونست لویین داره دستش میندازه تقریبا خرناس کشید‌.

"آخه با این کار ها مثلا قرار بود من چه حسی بکنم؟"
بای لویین قهقه زد.

گوهای با پرویی تمام دستش رو گرفت و دقیقا حرکت اون دختر رو تکرار کرد یعنی دست لویین رو بین پاهاش دقیقا روی اون نقطه گذاشت.

"ببین! هیچ اتفاقی اینجاها نیافتاده، اصلا و ابدا"

آخرش رو با اطمینان و صداقت بیان کرد خودش هم نمیدونست چرا داره اینو توضیح میده.

"حالا مثلا چیو ثابت میکنی؟اگه میخوای مردی رو ثابت بکنی که همین الان و توی همین لحظه باید شق میشدی!"
(این خودش تنش میخاره)

گوهای نیشش رو باز کرد و سمت لویین خم شد و دم گوشش نفس گرمش رو بیرون داد و گفت" تو فقط یکم همینجا رو بمال من قول میدم همین الان شق بشم! "

دست لویین هنوز همونجا بود اما با شنیدن این حرف مثل برق گرفته ها دستش رو عقب کشید و ضربه محکمی به سر گوهای زد"مردکِ بی شرم و حیا!"

گوهای انقدر خندید که گونه هاش درد گرفتن.

"ببخشید گوهای تو این کلاسه؟"
با شنیدن این صدا گوهای چرخید و به در ورودی کلاس نگاه کرد
"گوهای، یکی اینجا دنبالت میگرده"

جین لو لو کنار در ایستاده بود و با خشمناک ترین و عصبانی ترین حالت ممکن داشت به گوهای نگاه میکرد.