فصل دوم

611 53 13
                                    


عموی یانگ منگ چهار تا از ادم هاش رو برای بای لویین فرستاد؛ مو تا(مویه کچل)، لالا من، سان ژازی،
و سی لینگ دانگ.

فقط با شنیدن اسم های مستعاری که به خودشون داده بودند میتونستی بفهمی ادم های خنگی هستند و حتی اگه یکم استعداد داشتند هم بین گروه های خلاف کار به هیچ دردی نمیخوردند.

سر دسته اشون مو تا به ساختمون رو به روش خیره بود؛ هتلی که عروسی توش برگزارمیشد یه هتل اشرافیه پنج ستاره بود و اون نا خود اه دهنش بتز مونده بود.
دست هاش رو بالا اورد و با هیجان به هم مالیدشون، حالت صورتش اضطرابش رو نشون میداد.
"امروز من باید از همیشه بلند تر زجه بزنم"
سان ژازی که منظورش رو متوجه شده بود گفت"قرار بود بهمون ۳۰۰باکس بده اما اون بچه یه بد عنق فقط بهمون ۲۰۰ تا داد؛ اگه میخوای انقدری که میگی اشک بریزی اون وقت بهمون پول کمی نداده؟سرمون کلاه گذاشت!"
"فکر کن خودم بهش صد تا تخفیف دادم"
"......!"
لالا من چشم هاش رو گرد کرد و با حرص پرسید"واس چی؟"

"چون خیلی دل و جرات داره که میخواد همچین مراسمی رو خراب کنه!"

س

ی لینگ دانگ به ماشین های شاسی بلند و گرون قیمت داخل پارکینگ نگاه کرد و سوال های بیشتری توی ذهنش بوجود اومد.
"لینگ دانگ به چی نگاه میکنی؟"
"الان تازه متوجه شدم که اینجا مر ماشین های ارتشه این ادمی که قراره عروسیش روبهم بزنیم یه ادم ساده نیست!"
"کس نگو یارو فقط خوش شانس و خر پوله"
"نه...حرف من اینه که نباید با یکم پول خر بشیم چون الان در بهترین حالت مجبوریم پنج شیش سال بریم زندان!"

"راست میگی...بعدم اینکه اینکار برامون فقط دویست تا میارزه بهتر نیست بیخیالش بشیم؟"
سی لینگ دانگ محافظ هایی که وارد میشدند رو نگاه کرد و حرفی نزد.

"بسه دیگه!ادم ها دارن وارد تالار میشن ماهم باید بریم داخل ما برای یه کاری اومدیم اینجا و باید انجامش بدیم پس فقط طبق نقشه پیش برید و چرت نگید!"

سی لینگ دانگ یکدفعه ایستاد و وگفت"صبر کنید!"

سان ژازی دیگه داشت خسته میشد"میشه بری گمشی داخل؟ فقط بیا اینکارو انجام بدیم و یه پولی به جیب بزنیم"

"من...من فکر کنم اونا خبرنگارن!"

سه نفر دیگه برگشتند تا ببینند سی لینگ دانگ داره کجا رو نگاه میکنه.

"بنظرت اونها میخوان یواشکی وارد تالار بشن و فیلم بگیرن؟ اگه اینجوری باشه فکر کن چس میشه اگه تصویر ما توی اخبار پخش بشه...من ویگه نمیخوام تو اینکار نقشی داشته باشم اگه شما ها میخواید هم به من ربطی نداره،"

مگه معتادی؟ ?Are You AddictedWhere stories live. Discover now