شنبه 24 اردیبهشت

247 38 7
                                    

بعد من این هفته ای ((چیزه من اینو جمعه نوشتم یادم رفت شنبه اپلودش کردم))متوجه شدم توی زندگی ای که داشتم چقدرادم تاکسیکی بودم و با بیرون اومدن از اون اکیپ های ادمای تاکسیک و دوستای نزدیک تاکسیکم چقدر تونستم توی زندگیم پیشرفت روانی داشته باشم و خودمو بیشتر دوست داشته باشم
اره در اخر دلم برای اون‌ دوستی ها تنگ میشه ولی چیزی که به صلاحم بوده رو انجام دادم چه از عمد باشه چه غیرعمد
و الان واقعا کلا دو سه تا دوست دارم و دایره‌ی دوستی و ارتباطمو خیلی کوچیک و تنگ کردم واین چیزو یکساله دارم ادامه میدم و واقعا راضی هستم چون دوستای من که نگهشون داشتم واقعا منو‌دوست دارن و صلاح منو توی هر وضعیتی میخوان همچنین ارزش رابطه ی دوستی ای که بینمون هست رو مثل خودم حفظ میکنن و بالا میدوننT-T
در اخراینم بگم که من یه جمنای ام و همیشه یکم تاکسیک هستم چون تو خون منه سو...

200 روز با یک عدد بدبختNơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ