شنبه 24 اسفند

1.6K 298 46
                                    

بزارین بهتون بگم امروز چه اتفاقی افتاد
امروز رفتم موهامو فر کنم و خاستم بیگودی های خواهرمو بردارم ولی خواهرم جوریه که اگه بفهمه تو به یه چیزش نیاز داری تا حاملت نکنه و سه تا پس نندازی بهت نمیده منم گفتم عنمو بخور اصلا نمیخوام

رفتم دستگاه فر کن رو برداشتم و دستگاهش ظاهرش مث دیلدو خودمونه باید صبر کنی داغ شه بعد مو رو دورش میپیچونی بعد یکم صبر میکنی موهات فر میشه...اقا...‌ چشمتون روز بد نبینه دستم از ده جا سوختتتتت یه عالمه دستم تاول زددد و موهامم تازه فر نشد و خیلی زشت شد هر کاری کردم درست نشد خلاصه ریدم به موهامT-T

بعدش تسلیم نشدمااا موهامو با اتوی مو صاف کردم بعد رفتم یه عالمه نی برداشتمممم یجا دیده بودم که طرف موهاشو دسته به دسته میکرد بعد به دور نی میچرخوند و میبست صبر میکرد و بعد اسپری میزد و خیلی جاذاب و سکسی میشد.... نه تنها نتونستم و خیلی شدید ریدم ناامید و وضع داغون روی مبل نشستم و فهمیدم که خواهرم پیتزا درست کرده^-^

پیتزا رو خوردم و یهو حس حامله بودن بهم دست داد و حوصله نداشتم موهامو درست کنم خلاصه صافش کردم با اتو مو و روی تاولام خمیر دندون زدم و الان دارم تایپ میکنم و معلوم شد که خمیر دندون تاول رو از بین نمیبره...هلپ

اره دیگه اینم از روز تخمی من که پیتزا یکم بهترش کرد بوس بوس
شاید فردا هم براتون از روزم بگم:٫)

200 روز با یک عدد بدبختOpowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz