من خودم شخصا عاشق غذا درست کردن برای خودمم نمیدونم یادتونه یا نه ولی همچی از زمانی که فاز وگان داشتم و یمدتی وگان بودم شروع شد و خودم برای خودم غذا درست میکردم و چون لازم نبود به خودم سخت بگیرم همیشه غذاهای اسون و خوب درست میکردم (حالا اکثرشون یا پاستا بودن یا نودل...غداهای دیگه هم درست میکردمااااا ولی خب من عاشق پاستا امಡ ͜ ʖ ಡ) و واقعا لذت میبردم ولی بعدش دعوا شد از طرف ننم که ارهههه من نمیخوام گوشت نخوری منم گفتم بتخمم از وگان در میام جاش کم گوشتخوار میشم و تا همین دو ماه پیشم خیلی اوکی بود اصلا مصرف گوشتم شدیییید کم بود تا اینکه یهو هوس شدید پیدا کردم و زدم هرچی گوشتی که نخورده بودم تا الانو لت و پاره کردم=))) واقعا ناراحتم از این کارم ولی خب کاریه که شده دوباره باید این حرکتو راه بندازم که کم گوشتخواری کنم
اینم بگم که اگه دست خودم بود که اصلا نمیخوردم و خودمو با پاستا پاره میکردم ولی خب به اصرار ،اندازه دو بند انگشت همیشه باید تو غذام بخورم و اگه نخورم بزور اون دو بند انگشت گوشتو توی کونم میکننولی پاستا درست کردن خودش یه تراپیه
و تمیزکردن و شستن ظرفاش یه اسیب روحی دیگه..
![](https://img.wattpad.com/cover/212835014-288-k341906.jpg)
ESTÁS LEYENDO
200 روز با یک عدد بدبخت
De Todoدویست روز گوه میخورم دیگه. من عذر میخوام که مجبوری این کتابو ببینی