جمعه 22 فروردین

1.1K 212 28
                                    

اقااااا من دیشب داشتم راه میرفتم اصلا نفهمیدم چیشد پام به یجا خورد بعد یه عالمه عر زدم و فین فین کنان رفتم توی تختم بعد چن ساعت یهو خیلی شدید سوزشی که معلوم بود از استخون میاد حس کردم بازم محل ندادم یهو رفتم بخابم گفتم بزا پامو چک کنم ببینم چشه پشمام ریخت

انگشت پام کبود شده بود قشنگ ناخونش و گوشتش سیاه شده بود:///
اقا خلاصه من نیم ساعت عر زدم ولی چون نصف شب بود نمیتونستم جیغ جیغ کنم در خفا ی درد خابیدم و الان پاشدم اصلا حتی نمت توضی بدمممم
قشنگ لنگ شدم نمیتونم راه برم:٫(
بعد جالبیش اینجاس که من هی اه و اوه میکنم یکی نازمو بکشه بگه اشکال نداره خوب میشه ولی مامانم به تخمکاش هم نیس وتف..یه عالمه عر زدم پیشش و پامو نشون دادم گف خفه شو خوب میشه:////قشنگ این حجم از محبت و عشق حس میکنم داره زیر دلم میزنه...

200 روز با یک عدد بدبختOnde histórias criam vida. Descubra agora