به دلایل نامشخصی پدرم دوباره مدرسهمو عوض کرده بود هرچی پرسیدم براچی جواب درس حسابی بهم نمیدادن. از این مدرسه هم خوشم نمیومد چون پسرونه بود مدرسه با دختراش حال میده.
درسته توی اون مدرسه هم دوست صمیمی نداشتم ولی خب ممکنه از بچه های این مدرسه خوشم نیاد.
فردا روز اول مدرسهس هییچ اشتیاقی برای رفتن ندارم ولی انگار چارهای نیست.به زور مامانم از خواب بیدار شدم. لباسامو پوشیدم کیفمو برداشتمو از اتاقم اومدم بیرون. به زور یه لقمه به عنوان صبحونه خوردم و از خونه زدم بیرون.
وارد مدرسه شدم. با ندیدن هیچ دختری پووفی کشیدم اخه براچی باید همه پسر باشن؟ اهه
رفتم سمت دفتر تا کلاسم رو معلوم کنن معمولا این کارارو باید والدین انجام بدن ولی به لطف مشغله کاری،پدرم پیشتر اوقات نیس مادرمم همین طور پس خودم مثل یه مرد وارد دفتر شدم.
به مدیر و معلما سلام کردم. مدیر تا من دید به طرفم اومدو گفت::اووو سوکجین اومدی؟؟بیا کلاستو نشونت بدم
اه اه چقدر خوشم نمیاد ازش مردک پول دوست. همیشه همینه مردم بخاطر پول بابام خیلی بهم احترام میزارن ولی من از این متنفرم دوست دارم روراست باشن باهام بخاطر خودم باهام دوست باشن ولی هیی
بدون حرف پشت سرش راه افتادم. وارد یه کلاس شدیم بچه های کلاس با دیدنمون ساکت شدند و احترام گذاشتند
مدیر شروع کرد حرف زدن:بچهها ایشون دانش آموز جدید هستن باهاش مهربون باشید و یه جا بهش بدین
و بعد از کلاس رفت بیرون. همه داشتن نگام میکردن و پچ پچ میکردن یکم خجالت میکشیدم. احساس کردم گوشام قرمز شده ولی باید خودمو معرفی میکردم باید معدب میبودم
احترامی گذاشتم و شروع کردم به حرف زدن≈سلام به همگی من کیم سوکجین هستم خوشحالم از دیدنتون.
بعد از تموم شدن حرفم یکی از بچه ها بلند شد و گفت
*سلام سوکجین من هوسوکم جانگ هوسوک اگه دوست داشته باشی میتونی کنار من بشینی.
ازش خوشم اومده بود چهرهی مهربونی داشت بهش لبخندی زدم و رفتم کنارش تا نشستم چندتا از بچه ها اومدن طرفم و شروع کردن معرفی کردن
+سلام سوکجین من جونگکوکم
"منم جیمینم
×منم نامجونم
≈اوو از دیدنتون خوشبختم
نمیتونم بگم راست میگفتم ولی خب حس بدیم بهشون نداشتم. یکشون که گفته بود اسمش جیمینه روی صندلی کنارم مینشست اون دوتا دیگه ام پشتم
جیمین دستشو به طرفم گرفت وگفت"خب سوکجین شی افتخار دوستی میدید؟؟
نمیدونم چرا ولی حس خوبی داشتم بهشون البته فقط همین چهار نفر
دستشو گرفتم و گفتم
YOU ARE READING
Wₐᵢₜ..
FanfictionWait ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ -...ولی تو قبل از اینکه ازت بخوام بمونی رفتی.. couple:Taejin.kookmin Ganer:school life.angst.drama.romnece.Smut writer:𝐒𝐤𝐲