12-

320 75 9
                                    

مطمئنم الان کسی ازم بپرسه سخت ترین کاری که تو عمرت کردی چی بوده بدون هیچ تردیدی میگم خدافظی کردن از رفیقام

اون روز خیلی بد گذشت
تا زنگ آخر همه مثلا میخواستن یجور رفتار کنن انگار هیچی نشده ولی زنگ خونه که خورد همه بهم میگفتن نمیشه نری یا چند روز دیگه بمون و اینجور حرفا ولی دست من نبود که

حتی بعضی از بچه ها اشک ریختن برام
اصلا باورم نمیشد ولی تری وجیمین وهوسوک ومینهو برام گریه کردند
جونگکوکم خیلی ناراحت بود
و...
تهیونگ..
خب..
آره اونم ناراحت بود
اونم مثل بقیه وقتی فهمید قراره برم امریکا خیلی حالش گرفته شد
حرف خاصی بهم نزد
انگار میدونست نمیخوام برم و دارم زوری میرم

لحظه‌ی آخر که دیگه داشتم از همه خدافظی میکردم قیافه های همشون گرفته وپوکر و بعضی ها گریون بود ولی تهیونگ یجوری نگام میکرد

با یه لبخندی بهم نگا میکرد که انگار میخواست بهم بفهمونه برمیگردم
چرا این پسر همچیش عجیبه؟

بعد از گرفتن چند تا عکس دسته جمعی با بچه ها خدافظی کردمو دیگه تموم شد

وارد هواپیما شدیم و نشستیم

گوشیمو درآوردم و به عکسی که گرفته بودیم نگاه میکردم
تو این عکس هیچکس ناراحت نیس
همه داشتن مسخره بازی درمیاوردن
نگاهی به گچ پام که پراز نقاشی ها و نوشته هاشون شده بود کردم
چقدر دلم برای این چل بازی هاشون تنگ میشه

خیره به عکس بودم که مامانم که بین منو بابام نشسته بود به عکس اشاره کردوگفت

•خیلی دلت براشون تنگ میشه؟؟

≈بیشتراز چیزی که فکرشو میکنین

•اونجام آدمای خوبی هستن که میتونی باهاشون رفیق شی

آره ولی تهیونگ که نیست
ولی مطمئنا نمیتونستم اینو به مامانم بگم
اما میدونستم حتی اگه بهش بگم عاشق یه پسر شدم واکنش خاصی نشون نمیده چون اون کلا ذهنش آمریکاییه حتی خودشم یکم شبیه امریکاییاست و خب فک نمیکنم با گی بودن من مشکلی داشته باشه
شاید اصن بهش گفتم
کی میدونه

توی راه به غیر از اون موقع هایی که خواب بودم همش به عکسمون خیره بودم
یا بهتره بگم به تهیونگ خیره بودم چون همش روی اون زوم میکردم
چرا یه عکس ازش ندارم؟

یاد حرفای جونگکوک قبل پرواز افتادم احساس میکردم همش شوخی بوده
برای مطمئن شدن دوباره صفحه چتمو باهاش باز کردم تا مطمئن بشم

soekjin pv.

جونگکوک:
خیلی ناراحتی؟
سوکجین:
نباشم؟

جونگکوک:
هوووم اره خب حق داری
میفهممت

سوکجین:
منظورت چیه؟
چیو میفهمی؟
جونگکوک:
منظورم اینکه میفمم دور بودن
از کسی که دوسش داری
چه حسی داره
سوکجین:
تو...
جونگکوک:
خب آره میدونم

Wₐᵢₜ..Where stories live. Discover now