خیلی سختتر از بقیه وقت ها بود
توی کره مشکل خاصی با عوض شدن مدرسه و معرفی وبچه های جدید نداشتم ولی توی آمریکا کلا فرق میکرددرسته انقدر کلاس زبان رفته بودم که قشنگ متوجه حرفاشون میشدم ولی خب آخرش سخت بود و خیلی بیشتر از همیشه طول کشید با بچه جورشم
و ازهمه بدتر اختلاف زمانی بود که تا چند روز باهاش درگیر بودم درسته بار اولم نبود ولی دفعه های قبل همش چند نفر از کره نصف شب بهم زنگ نمیزدند
بچه های کلاسمون خوب بودن با سه تاشون رفیق شدم البته سه هفتهای طول کشید باهاشون جورشم ولی بچه های خوبین اسمشون بِرِد و آیشا و اِریک عه
یکیشون دختره و خیلی خوشگله..آیشا
مطمئنم اگه اون سوکجین سابق بودم باهاش رل میزدم ولی اون تهیونگ عوضی نمیزارهتوی این مدت یه لحظه هم از توی ذهنم بیرون نمیره دلم مثل چی براش تنگ شده
یعنی اونم دلش برام تنگ شده؟؟الان چهار ماه از وقتی اومدیم اینجا میگذره
هر چند روز یه بار با بچه ها ویدیو کال میگیریم و حرف میزنیم برای اونا هم دلم خیلی تنگ شدهتوی اتاق بودم داشتم کارای مدرسهمو میکردم که گوشیم زنگ خورد
جیمین بود تصویری زنگ زده بود≈اوو های جیمینی چطوری؟؟
"سلام جین خوبم تو چطوری؟
≈منم خوبم تنهایی؟؟
همیشه وقتی زنگ میزدند پنچ شیش تایی باهم بودن
"نه اینجان اومدیم خونه جونی درس بخونیم از درس خسته شدم این جونگکوک عوضیم بهم محل نمیده گفتم به تو زنگ بزنم راسی گوشیت درست شد؟؟
هفته پیش گوشیم افتاد توی سوپ و تا دیروز گوشی نداشتم و با یه گوشی بیخودی با بچه حرف میزدم ولی دیروز بابام برام یکی خرید
≈نو دادیمش سطل آشغال این نوعه حالا چی میخونین امتحان دارین؟؟؟
"خخخخ آره امتحان تاریخ داریم تو چیکار میکنی؟
≈منم مثل همیشه کارای مدرسهمو میکنم
"هوووم دلمون برات خیلی تنگ شده جین
≈دل منم براتون تنگ شده چیمی
+جیم باکی حرف میزنی؟؟
صدای جونگکوک بود
"با جین
جونگکوک هم اومد جلوی دوربین
+اوو جین سلام بیمعرفت مازنگ نزنیم تو بلد نیستی به ما زنگ بزنی؟؟
≈خخخخ خب چیکار کنم کوک یه عالمه کار دارم
×اوو جین سلام
نامجون بود
YOU ARE READING
Wₐᵢₜ..
FanfictionWait ‴ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ‴ -...ولی تو قبل از اینکه ازت بخوام بمونی رفتی.. couple:Taejin.kookmin Ganer:school life.angst.drama.romnece.Smut writer:𝐒𝐤𝐲