Caramel Frappe

352 97 25
                                    

↻ ◁ II ▷ ↺

ᴺᵒʷ ᵖˡᵃʸⁱⁿᵍ ⁱⁿ ᶜᵒᶠᶠᵉᵉ: House of cards (Piano tribute players)

مشتری زیادی تو مغازه نبود بخاطر همین با لپتابم مشغول بودم.

+نمی خوایی بهم کمک کنی؟

-جمعا پنج شش تا مشتری هس. خودشم باید برا جلسه ی فردا پرونده ها رو بخونم.

+اهههه خسته شدم دیگه

-سونگمینا خودتم میدونی برا کافه ساعت کاریمو فشرده کردم تا بتونم تو کافه باشم. قول میدم فردا ازت کاری نکشم.

+هووووففف

بعد از شنیدن غر زدنای سونگمین به کارم ادامه دادم. سعی میکردم تمرکز کنم ولی وقتی رعد و برق رو شنیدم سریع به بیرون پنجره نگاه کردم‌.

به سایت هواشناسی رفتم. طوفان؟ خب هوا کمی ابری بود ولی انتظار نداشتم بارون شدیدی بباره.
میتونستم شانسمو امتحان کنم؟
سریع به سونگمین نگاه کردم سرش پشت کانتر گرم بود حتی به سمتم نگاه نمیکرد.
بدون چتر چقدر احتمال داشت از کافه بره؟
به نقشه تو ذهنم پوزخند زدم.
سونگمین علاقه خاصی به خریدن چتر داشت بخاطر همین کنار در شش تا چتر تو سطل گذاشته بود. بنظرش باعث میشد ظاهر ساده کافه یکم بهتر بنظر برسه.

چن بار دور و برمو نگاه کردم وقتی مطمئن شدم سونگمین حواسش نیس چترا رو برداشتم و به جاسازم بردم.

سونگمین زیادی به انباری نمی رفت بخاطر همین هر چی رو که میخواستم ازش پنهون کنم اونجا میذاشتم.

خب تنها چیزی که مونده بود باید دعا میکردم که تا یه ساعت دیگه طوفان بیاد

+مینهو.... چترای من کو؟

-عام دیدم داره بارون میباره به مشتریا قرض دادم.

+کی قرض دادی من ندیدم؟

دستشو رو کمرش گذاشت.

-برات چتر جدید میخرم

+نمیخوام من چترامو دوس داشتم.

- گفتم میخرم. عام.... راستی تو این بارون میخوایی بری؟

+هوم چاره ای ندارم. جنابعالی چترامو دادی رفته.

- میتونی امشب خونه مون.... ینی خونه من....منظورم طبقه بالا بمونی.

+باشه

- پس بیا بریم

+چرا اینقد ذوق داری؟

-من؟

+ولش...
بلند خندید و از پله ها بالا رفت

+اهههههه امروز خیلی خسته شدم خوبه فردا شیفت ندارم.

-فاک....

+چیشد؟

-هان؟ من حالا بلند گفتم؟

+تو هم انگار خسته ای زده به سرت

-اره.... اره احتمالا

خب خسته نبودم فقط کاش میشد منم فردا رو سر کار نرم و با هم یکم وقت بگذرونیم. بخاطر همین فحش دادم.

+اوهوم اوهوم امروز تو کافه هیچ کاری نکردی پس بهم بدهکاری خب....

-گشنته؟ میتونم یه چیزی واست درست کنم.

+نه یه لیوان کارامل فراپه میخواستم‌.

- چرا اینو وقتی طبقه پایین بودم نگفتی؟

+عام شاید چون میخواستم اذیتت کنم.

- باشه حالا واست درست می کنم میتونی از حموم استفاده کنی.

سرشو تکون داد و به سمت حموم رفت.

بعد از اینکه دو لیوان قهوه درست کردم به طبقه بالا رفتم.
فاک سونگمین حوله منو دورش پیچیده بود؟

-سونگمین....

+هوم

وقتی خم شدم لیوانو روی میز جلوش بذارم بوی آشنایی رو حس کردم که با شامپوی من مخلوط شده بود.
این پاپی دیگه داشت منو دیوونه می کرد

-امشب میتونی رو تخت بخوابی نمیخوام اذیتت کنم.

درحالیکه که کنارش نشستم گفتم.

+نه همینجا رو کاناپه میخوابم.

- بهت گفتم مشکلی نیس خیلی وقته رو تختمون نخوابی.....

سونگمین به حرفم خندید. خب وایسا ببینم حالا سوتی دادم؟

-منظورم.....

+می دونم می دونم ولی نه

کاش قبول می کرد اینجوری بالشتی که عطرشو از دست داده بود برمی گشت.

- بهت گفتم من رو کاناپه میخوابم

+نخیرم من

-سونگمینا چرا لج میکنی؟

+اصن دو تامونم رو کاناپه میخوابیم.

بلند شد و رفت تو اتاق با ملافه برگشت. نه فقط ملافه بلکه لباسای منم پوشیده بود

عمدی تیشرت اورسایزمو انتخاب کرده بود؟ میتونستم ترقوه های ظریفشو ببینم. مثل اولین بارمون سفید و بی نقص بود. خب کیس مارکی دیده نمیشد حداقل میتونستم امیدوار باشم جایگزین پیدا نکرده.

+مامانت یاد نداده به دوستت نباید چشم چرونی کنی؟

آب دهنمو قورت دادم بزور چشمامو چرخوندم.
به چشماش خیره شدم.

+این تنبیهته. دیگ چترامو تو اون آشغال دونی قایم نکنی. یادت باشه فردا قبل از اینکه جاشون بذاری تمیزشون کن.

- تو.... از کجا فهمیدی؟

+خیلی ضایعی هر بار وسایلا رو تو انباری قایم می کنی. بنظرم جاسازتو عوض کن


 بنظرم جاسازتو عوض کن

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
Coffee Câlin (2min)Where stories live. Discover now