Part 11

80 19 1
                                    

۱۱🍀

از زبون تهیونگ :
فاک لعنت بهش .....این پسر میخواد خودشو فلج کنه
اینا رو از کجا یاد گرفته .......
اره تکونش بده بیبی بوی بزار ددی از صحنه روبه روش تمام لذت و
ببره ...
تهیونگ : واوو بیبی اینا رو از کدوم آدم فاکی ایی یاد گرفتی؟
کوک : ددی از تمرین رقصای کاردی بی یاد گرفتم .....
تهیونگ : فاک کوکی اون لعنتی رو بیشتر تکون بده .....

از زبون راوی :
یه ساعتی میشد که تنهان....
نامجون و جین ، هوسوک و جیمین و برای اولین قرار رسمیشون
بردن بیرون .....
و خب قطعا تهیونگ هم توی این چند ساعت بیکار نمی مونه،  اونم
وقتی فیلم رقص باسن کوکی و دید و فهمید میتونه مجبورش کنه
همین الان جلوش برقصه ....
و همین کارو هم کرد ....
البته اون برای نیم ساعته پیش بود ....
تهیونگ تقریبا راند دوم و داشت تموم میکرد .....
کوک از لذت زیادی که بهش وارد شده بود ناله های بلند بلند میکرد ....
تهیونگ ضربه هاشو سریع تر کرد اما نمی خواست به این زودی
ارضا بشه .....
پس عضوشو از کوک کشید بیرون و با ناله آروم کوک که از روی
نارضایتی بود مواجه شد اما هیچی نگفت ....
تهیونگ : برو جلو آیینه.....چهار دست و پا ....
کوک : اما زیر دلم .....
تهیونگ : کوککککککک......
کوک : چشم ددی
تهیونگ : آفرین بیبی بوی ....
درسته که کوک یه سری مواقع واقعا از تهیونگ خسته میشد ، اما لذتی
که تو سکس با تهیونگ داشت و با هیچی عوض نمی کرد.....
جلو آیینه به صورت داگی استایل در اومد و سرشو بالا گرفت و به
مرد جذابش نگاه کرد ....جونگ کوک با تهیونگ فاصله سنی زیادی نداشت اما
واقعا دربرابرش نمی تونست مقاومت کنه ، تهیونگ هم همینطور
بود و خب این از یه نظر خیلی خوب بود .....
تهیونگ سرشو برد کنار گوش کوک و گفت : دوست داری
خودم سر تو بالا بگیرم یا خودت انجامش میدی ؟!
کوک : نه ددی ، خودت انجامش بده !
تهیونگ : اوووو پس بیبیم خشن دوست داره  ....
پوزخندی که تهیونگ زد باعث شد کوکی هم پوزخند عصبی ای به خاطر
تحریک شدنش بزنه ....
که البته همون موقع بود که تهیونگ واردش کرد .....
هیچ فرصتی نداد و تند تند داخل کوک می کوبید ، ناله های بلندشون به خاطر
فضای شهوتیه بینشون ، توی اتاق اکو میشد ....
و ضربه های آخر باعث شد کوک
با ناله هاش ، تهیونگ و به ارضا شدن نزدیک کنه .....
کوک : اههههههههه.....من ......واییییی....ددی ....
با کلمه آخر کوک هر دو با هم ارضا شدن ،.....
کوک کامش روی فرش ریخت و تهیونگ هم که خب توی کاندوم .....
نفس نفس میزدن ، کوک به شدت خسته بود ، هم به خاطر رقص
هم به خاطر سکسی که دو راند رفتن ....
به خاطر همین تهیونگ براید استایل بغلش کرد و با بوسه کوتاهی که روی
لباش گذاشت آروم گفت : بهت گفتم حواست باشه ....من کنترلم دست خودم
نیس ....یه موقع فلجت میکنم ....
کوک خنده آرومی کرد اما به ثانیه نکشید که خوابید .....
و خب تهیونگ هم کنارش دراز کشید و به خواب بعد سکس رفت .....

همون شب :
هوسوک : شتره؟! 
کوک : به دوست پسر من نگو شتر !
هوسوک : خب آخه شبیهشه 😂
جیمین : 😂😂 هوسوکا ....لطفا به تهیونگ توجه کن ....الکی وقتشو نگیر ....
هوسوک آروم رو به جیمین گفت : ببخشید بیبی بوی فقط
میخواستم یه مقدار اذیتش کنم !
جیمین : میشه اینجوری تو جمع صدام نکنی هوسوک خجالت می کشم....
هوسوک : اولندش بلند نگفتم ، دومندش نگو که تو هم خوشت نمیاد ،
تو به خودت باشه جیمین همینجا حاضری دیک منو ساک بزنی ....
جیمین با شیطنت جواب داد : آره ددی تو درست میگی ،
آخه کدوم خری اینو دوست نداره ...اینکه دیک کینگ سایز
خوشفرمت و ساک نزنه ...حالا هرجا ایم که باشه !
هوسوک لیسی به گوش جیمین زد و گفت : اوووو بیبی هورنی من ....
تو تنها کسی هستی که باعث میشی دلم بخواد هر ثانیه و هر دقیقه
توت بکوبم .....وایی بیبی بوی نمیدونی وقتی بعد سکس بهت نگاه میندازم و
لپای سرخ شدتو میبینم یا لبای درشتت که از لذت لیسشون
میزنی و میبینم یا حتی اون کام شیرینت که روی شکمت ریخته رو میبینم
چقدر تحریک میشم ، دوباره شق میکنم .....
اههه فاک حتی فکر کردن بهشم تحریکم میکنه !
جیمین با لپای سرخ شدش  گفت : بسه هوسوکا ....لطفا ....خجالت می کشم....
هوسوک تا اومد حرف دیگه ای بزنه یه دفعه زنگ در خورد ،
به خاطر همین جین بلند شد تا بره در و باز کنه ....
نامجون : فکر کنم غذا رو آوردن جین اگر غذا بود تو بیا با بچه ها ادامه
بازی رو برو من حساب میکنم ...
جین : باشه عزیزم ....
اما کاشکی غذا رو آورده بودن .....
کاشکی بازیاشون ادامه داشت ، اما چه بد که یه بازیه دیگه داشت
شروع میشد !


میدونم کوتاه بود اما مهم رابطه تهکوک بود😂
امیدوارم خوشتون اومده باشه !

MY BABY BOYWhere stories live. Discover now