Ch 06

210 46 5
                                    

مردد بود؛ اما این نُت رو به خوبی می‌شناخت. نمی‌دونست از کجا، حتی نمی‌دونست که چطور وقتی تا به حال احساسش نکرده‌، انقدر اون رو می‌شناسه!

لا، سی، دو، لا...فا.

از افول زیبای نت دلش با بوسه‌ای روی کتف ِ برنزه‌ی نامجون، خبر داد.

انگشت‌های کوتاهش لرزید؛ همون انگشت‌ها که روی شکم برهنه‌ی استاد درهم قفل شده بود تا موزیسین، تنها نُت "دو"ی دنیای بی‌صداش رو از پشت در آغوش نگه داره.

نُت دو، پر از صدای تنفس لحظه، تپش شور و سروتونین...

نُت دویی که در اون، خبری از تنهایی نبود.

بازدم محبوس نامجون بالاخره رها شد؛ چون بوسه‌ی کشدار لب‌های نمناک جونگ کوک روی کتفش، نفس می‌برید. مستی رو از سرش بیرون می‌کرد اما دریایی طوفانی از شراب برنج رو به وجودش راهی می‌ساخت.

« ش‌... شراب برنج.»

استاد بریده بریده لب زد.

« شراب برنج؟»

پلک‌های موزیسین روی هم افتاد و بی‌اونکه متوجه معتاد شدنش به بوسیدن اون پوست خوش رنگ باشه، لب‌های تشنه اش رو روی شونه‌‌ی استاد کشید.

بوسه‌های کند و صدا دارش، در ناهشیار ترین لبه‌های تن ِ استاد، زلزله به پا می‌کرد.

« خاک‌‌‌‌... آتش و شراب برنج؛ کلید سل! تو اون شراب معطری که هیچوقت ننوشیدم اما احساس می‌کنم قدر صد‌ها زندگی بهش اعتیاد دارم.»

جونگ کوک هومی کشید و درحالی که هیچ چیز نمی‌تونست باعث جدا شدن لب‌هاش از پوست نامجون بشه؛ حلقه‌ی دست‌هاش رو به دور مرد تنگ تر کرد و دیوانه وار به بوسیدن ادامه داد.

جای‌جای شونه‌ی مرد رو با لب‌های گرمش نم گذاشت و تا پشت گردن استاد که از لذت اون حس فوق‌العاده، در حال کش اومدن بود، نشوند.

« آه جونگ کوک...»

موزیسن بی‌مهابا، لب پایینش رو از پشت گردن استاد، به طرف لاله‌ی گوش حساس اون پیش برد و نفس گرمی در اون نزدیکی کشید:

« استاد‌... لمسم کن.»

« می‌خوای مجنونم کنی جئون؟ »

نامجون حین زمزمه‌ی سوالی که پاسخش رو می‌دونست، هر دو دست جونگ کوک رو در یک دست فشرد و با حس مک آهسته‌ی موزیسین روی لاله‌ی گوشش آه عمیقی کشید:

« آههه..»

تحمل اون لب‌ها و اون بازی صادقانه هر لحظه سخت تر می‌شد.

انقدر که استاد رو قدر کافی تا جنون برسونه؛ یکباره برگشت و هر دو دستش رو روی پهلو‌های موزیسین قرار داد.

اون رو به سمت خودش کشید و پیشونیش رو به پیشونی اون تکیه زد:

« جونگ کوک، اذیتت می‌کنم... این رو نمی‌خوام.»

Grita ∥ فریاد {NamKook}Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz