-آهه..آهه...آهه....آه....آ...اومممممممبا هر ضربه ای که داخلش کوبیده میشد ناله میکرد و
لباشو میگزید مطمئن بود که دیگه جونی براش نمونده
دلش میخواست این دفعه اخر باشه ولی این هیت
وحشتناک همچنان باهاش میومد و تا چند هفته رهاش
نمیکرد این چهارمین باری بود که توسط الفاش و توی همون پوزیشن به فاک میرفت.شب شده بود و دیگه جونی توی تنش نمونده بود
ساعتها به فاک رفتن باعث شده بود پروستات و
سوراخش حسابی حساس بشن چند بار هم خونریزی کرده بود اما با ملایمت های الفاش موفق شده بود دردشو تحمل کنه.
تهیونگ بالاخره توی کاندوم ارضا شد و به سرعت از امگاش بیرون کشید و بعد از اون جیمین با شتاب روی شکم خودش ارضا شد-آهه...الفا...
لرزون صداش کرد و اشکاشو از روی گونه هاش پاک
کرد.+جونم عزیزم
-مـ...من...بچه هاتو میخوام...توی خودم میخوامشون
تهیونگ عرق روی پیشونیشو پاک کرد و کاندوم پر شده رو توی سطل اشغال کنار سه کاندوم قبلی انداخت.
+باید برم کاندوم بیارم بیبی..یکم صبر کن
با اینکه بدنش دیگه طاقت نداشت اما امگاش بازهم به سکس نیاز داشت اما اینبار حرفای متفاوتی میزد اون میخواست کام الفاشو توی خودش داشته باشه تهیونگ میخواست از توی وان بیرون بیاد اما امگا دستاشو گرفت و با چشمای اشکیش بهش خیره شد
-لطفا..میخوامش..گرماشو میخوام
تهیونگ نمیتونست بهش نه بگه پس دوباره توی
وان برگشت انقدر توی امگاش کوبیده بود کمردرد داشت پس نشست و جیمینش رو توی اغوشش گرفت+خودت باید سواری کنی امگا...کمرم درد گرفته
جیمین با معصومیت خاص خودش سرشو تکون داد و به ارومی روی عضو بزرگ الفاش نشست.
سوراخش بعد از 4 راند سکس قوی، گشاد شده بود و دیگه درد رو حس نمیکرد
*پوزیشن 🦦باشد که رستگار شوید😂📿
YOU ARE READING
🍭The Hate Moment🍭
Romance🚫پایان یافته🚫 چیزی که تهیونگ حس میکرد بوی زیاد و شهوت برانگیز توت فرنگی و وانیل بود که منشاء ش جفت خودش بود و این باعث شد که توی ذهن تهیونگ کلمه هیت به رنگ قرمز و ابعاد بزرگ خود نمایی کنه! بخشی از فیک : تهیونگ خنده جذابی کرد و موهای امگاشو پشت گوش...