part 1

47 13 1
                                    

این قسمت: مقدمه
"گم شده ام در نگاه دروغینت، در منطق بی احساست و در لب های خیانتکارت.."


با دیدن فرد روبه روش لبخند گرمی مهمون لب هاش شد. زمان زیادی گذشته بود و حالا.. اون اینجا بود!
پسر کوچک تر با دیدن لبخند مرد جرئت گرفت و قدمی به سمت برادر شاه برداشت

_زمان زیادی گذشته اعلاحضرت..

+دلتنگت بودم
_این افتخار رو مدیون چه کسی هستم ؟!

هوسوک که حسابی دلتنگ این لحن گستاخ پسر روبه روش بود با خنده زمزمه کنان لب زد:
+هنوز هم گستاخی.. و جذاب

بعد از کمی مکث ادامه داد:
+اینکه الان اینجایی و با گستاخی برای پسر شاه دلبری میکنی عواقب داره جئون.. میدونی؟! بیا اینجا پسر، دلتنگ تو و تنتم

_خوب دلتنگیتونو جبران کنید اعلاحضرت
جونگکوک با دلبری به سمت مرد قدم برداشت و شروع به درآوردن لباس هاش کرد
و کسی شکستن مرد پشت در رو ندید

ادامه دارد...

**
تا اینجا اومدی منم شاد کن👇

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: Jun 04, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

𝒕𝒊𝒎𝒆𝒍𝒆𝒔𝒔 𝒍𝒐𝒗𝒆_𝑽𝑲🔙Where stories live. Discover now