با شنیدن صدای موسیقی چشمام رو آروم باز کردم.
با گیجی از روی تخت بلند شدم و سرجام نشستم، کاملا لخت بودم، به اطراف که نگاه کردم جونگ کوک رو داخل دستشویی درحال سیگار کشیدن و شیو کردن صورتش دیدم.
فقط شلوار پوشیده بود و بالا تنهی لخت پر از خالکوبیش رو به نمایش گذاشته بود.
با دیدنم دود سیگارش رو بیرون داد و درحالی که با آهنگ میرقصید گفت: بیدار شدی..!
به لباسام که روی زمین پخش و پلا بودند اشاره کردم و گفتم: دیشب چه اتفاقی افتاد؟
دست خیسشو داخل موهای نسبتا بلندش انداخت و گفت: مشخص نیست؟
با اضطراب شورتم رو پوشیدم رو درحالی که دنبال تاپم میگشتم گفتم: من...من تا حالا...سکس نداشتم!
از آیینه دسشویی بهم نگاه کرد و گفت: نگران نباش، هنوز باکره ای!
با تعجب نگاهش کردم که ادامه داد: دوست ندارم اولینِ هیچ دختری باشم
خوشحال از اینکه اتفاق خاصی نیوفتاده نفس عمیقی کشیدم و روی صندلی نشستم.
شیوش که تموم شد حوله رو برداشت و مشغول خشک کردن صورتش شد.
+خب...خونهت کجاس؟
-نمیخوام برم خونه
بدون اینکه دلیلش رو بپرسه دستاشو داخل جیب شلوار لی زاپ دارش انداخت و گفت: با موتور سواری چطوری؟-این موتور...
نگاهم رو از موتور گرفتم و رو به جونگ کوک که داشت کلاه رو سرش میکرد کردم و ادامه دادم: زیادی گرونه!
+حتما سوال بعدیتم اینه که «تو پولداری؟»
وقتی سکوتم رو دید لبخندی زد و ادامه داد: اره هستم، خیلی بیشتر از چیزی که فکرشو کنی
-شغل پدرت چیه؟
سوار موتور شد و گفت: الان که نه ولی بعدا شاید بهت گفتم، ببینم...میتونی سوار موتور شی؟
نزدیک موتور رفتم و گفتم: یکم...بلنده
از موتور پیاده شد و تا خواستم حرکتی کنم کمرم رو با دو دستش گرفت و مثل یه عروسک رو موتور گذاشت.
با تعجب نگاهش کردم که کلاهی سرم کرد و گفت: امیدوارم مشکلی با سرعت زیاد نداشته باشی
YOU ARE READING
The Book Of You & I
Short Story"کتاب من و تو" مجموعه ای از وانشات و داستان های کوتاه از آیدل های محبوب شماست که می تونید با اضافه کردنش به کتابخانه شخصیتون، شاهد اضافه شدن داستان هایی جدید با ژانر و شخصیت های مختلف باشید و از خوندنشون لذت ببرید.📔