2(Jimin) - All I Want For Christmas Is You

2.4K 182 21
                                    

بعد شنیدن خبر فوری کنترل رو برداشت و تلویزیون رو خاموش کرد؛ خبری که نمی خواست بشنوه رو شنیده بود و صورت پسری که عاشقش بود روی صفحه تلویزیون با عنوان "تحت تعقیب" بهش لبخند میزد؛
چشماشو آروم بست که صدای انداخته شدن کلید توی قفل در آپارتمانش رو شنید؛ تنها کسی که بجز خودش، کلید اون خونه رو داشت آدمی بود که اگه دستگیر میشد کمترین مجازاتش اعدام بود! و مجازات دختری که صاحب این آپارتمان بود، به خاطر پناه دادن به همچنین مجرم خطرناکی تا آخر عمر زندانی شدن بود...
-بیداری؟
با شنیدن صداش ناخودآگاه لبخندی زد و گفت: میخواستم شب کریسمس رو با تو باشم!
پسر رفت و روبروی تنها کسی که توی دنیا بهش اعتماد داشت نشست و گفت: من هم همینطور...
دختر از روی مبل بلند شد و رفت روبروی پسر زانو زد؛ کلاه کپ سیاهی که سرش بود رو آروم برداشت و توی موهای بلوند نرمش دست کشید؛ دستش آروم پایین تر اومد و صورتش رو نوازش کرد؛ خون کنار لبش رو با انگشت شصتش پاک کرد و در حالی که به چشمای سرد سیاهش نگاه میکرد گفت: تنها چیزی که برای کریسمس میخواستم، تو بودی...خوشحالم که سانتا انقدر زود آرزوم رو برآورده کرد!
پسر پوزخندی زد و گفت: تو...از من نمی ترسی؟ خطرناک ترین قاتل سریالی کشور الان توی خونته! کسی که توی PCL-R یا لیست بیماران اختلالات روانی امتیازش 37 هست...
عصبی خندید و ادامه داد: میدونی بالاترین امتیاز چقدره؟ 40!
دختر دستش رو برداشت و گفت: من به همون دلیل از تو نمیترسم که...تو نمیتونی به من صدمه بزنی جیمین شی!
جیمین مچ دختر رو گرفت و روی مبل کنار خودش نشوندش؛ دستش رو ول کرد و چنگ انداخت توی موهای خودش و گفت: متاسفم که...پسری که دوستش داری یک قاتل روانیه!
دستاشو آروم برداشت و زیرچشمی به دختر نگاه کرد و گفت: راستی امشب...خوشگل شدی!
دختر با شنیدن تعریفش ریز خندید که تو یک حرکت ناگهانی روش نیم خیز شد؛ صورتشو نزدیک صورت سفیدش برد و گفت: نمیخوام بهت صدمه بزنم
-جیمین
منتظر توی چشمای براق دختر مورد علاقش نگاه کرد...
-من دوستت دارم
با شنیدن جملش دیگه نتونست خودش رو کنترل کنه و لب هاشو روی لب های قرمز دختر گذاشت؛ عصبی بود! از خودش متنفر بود! از همه بجز اون دختر متنفر بود! چرا؟ مگه اون دختر کی بود؟ اون فقط میدونست که نمیخواد یک تار مو از سر اون دختر کم بشه!
لباش آروم پایین اومدند و شروع به مکیدن گردن سفید و براق دختر کردند؛ اون دختر براش مثل یک لیدوکائین بود که با مزه کردنش دردهاش بی حس میشدند؛
دست انداخت تو موهاش و کنار گوشش زمزمه کرد: میخوام بکشمت!
دختر از سر لذت زد زیر خنده و گفت: چرا؟
جیمین لبخند کمرنگی زد و لاله گوش دخترکش رو گاز گرفت و گفت: چون خیلی عاشقتم!
انگشت های کوچیک دختر روی سینه ی عضلانیش قرار گرفت و شروع به باز کردن دکمه هاش کرد؛
جیمین سرش رو بلند کرد و لباسش رو که دکمه هاش باز شده بودند درآورد؛
صدای آژیر پلیس کل محوطه رو فرا گرفته بود؛
حتی میشد صدای پای مامورهایی که از پله ها بالا میومدند رو شنید؛
جیمین سرش رو داخل گودی گردن دختر فرو برد و نفس عمیقی کشید؛
-پیدام کردن...
از روی مبل بلند شد و رو به دختر ادامه داد: میخوای چیکار کنی؟
دختر از روی مبل بلند شد و درحالی که به سمت آشپزخونه میرفت گفت: میخوام برای دوتامون بلیط بخرم
جیمین که منظورش رو فهمیده بود به سمت پنجره رفت و درحالی که میبستش گفت: تو چرا میخوای با من بیای؟
دختر بعد تموم شدن کارش به طرف جیمین که روی مبل دراز کشیده بود رفت و کنارش مجددا دراز کشید؛
سرشو روی سینش گذاشت و جواب داد: چون من یه احمقم
جیمین موهای چتریش رو با انگشت اشارش از روی پیشونیش برداشت و به چشمای براق مهربونش زل زد؛
چند دقیقه گذشته بود و صدای بلند ضربه زدن به در ورودی خونه هم نمیتونست آرامششون رو به هم بزنه!
چشماشون تار میدید و سرشون درد گرفته بود؛ جیمین سرشو آروم جلو برد و زمزمه کرد: میخوای تیتر اول روزنامه های فردا رو بهت بگم؟
دختر سری تکون داد...
-جسد قاتل سریالی معروف پارک جیمین، به همراه شریک و دوست دخترش توی آپارتمان وی پیدا شد! دلیل مرگ؟
دختر که دیگه توانی برای حرف زدن نداشت چشماشو بست و زمزمه وار گفت: خفگی...
پارک جیمین لباشو روی پیشونی دختر گذاشت و لب زد: نوچ!
دلیل مرگ...
عاشق یک آدم اشتباه شدن!
چشماشو بست که صدای شکسته شدن قفل در رو شنید؛
سرش رو آروم بلند کرد که با هجوم پلیس توی اتاق مواجه شد؛ نگاهش رو ازشون گرفت و با خنده ای که توی صداش موج میزد گفت: 13 امین قتل!
با یادآوری اینکه آخرین مقتولش تنها فرد باارزش زندگیش بود اشک سردی روی گونش چکید؛
لب پایینیشو گاز گرفت و با خنده ی تصنعیش ادامه داد:
حالا دیگه...
برای هر مجازاتی آمادم!

برای هر مجازاتی آمادم!

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.
The Book Of You & IWhere stories live. Discover now