part 6

483 107 54
                                        

_مارک بیا بریم آلفا رو تماشا کنیم.
هوسوک دوازده ساله به بهترین دوستش گفت.

مارک که جفت دست هاش زیر سرش گذاشته بود و روی چمن های سبز دراز کشیده بود جواب داد.
!بیا فقط ابر هارو تماشا کنیم.

_ولی خیلی وقت میشه که من آلفا رو ندیدم.

مارک بجای آسمون به هوسوک نگاه کرد.

! اینکار خطرناکه هوسوک خودت هم میدونی. هیچ کس اجازه نداره آلفا رو در زمان تمرین ببینه. اگه ماهیسا بفهمه، بعد تو دردسر میوفتیم. بیا بریم شنا باشه؟ یا بریم جنگل؟ نه نه نه، لباس هات خراب میشه. میتونیم بریم از درخت انبه بچینیم. میتونی از درخت بالا بری. من به کسی نمیگم.

هوسوک بیشتر قیافه اش آویزون کرد.
_نه، من میخوام آلفای اینده رو ببینم. ما خیلی این کار کردیم و هیچ وقت هم کسی مچ مارو نگرفت.

مارک فقط از روی نا‌امیدی سری تکون داد و دوباره نگاهش به اسمون داد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

مارک فقط از روی نا‌امیدی سری تکون داد و دوباره نگاهش به اسمون داد. امروز روز خوبی بود. آسمون تمیز بود و رنگش آبی روشن دیده میشد. ابر ها به سفیدی برف بودن. ابرها با اندازه ها و شکل های مختلف از بالای سرشون رد میشدن. اوه، اون یکی شبیه یه خرگوش بود. اون یکی.....آم.... شاید شکل به گل بود، و این یکی..... خب....این یکی شکل..... شکل..... هوسوک؟؟!

هوسوک روی شکم مارک نشسته بود و دیدش به آسمون محدود کرده بود.
_واقعا نمیخوای باهام بیای؟

با این که هوسوک دوازده ساله بود ولی برای سنش خیلی لاغر و سبک بود، موهای نرم و بلندش از دو طرف صورتش پایین ریخته بود و بعضی هاش هم صورتش قاب گرفته بود، اون چشم های درشت، لب های قرمز و درخشان، دست های کشیده و سفیدی که روی سینه اش بود و اخری ولی نه کمترین اون باسن نرمی که بدون هیچ پشیمونی روی شکم مارک بود. هوسوک واقعا تاثیر زیادی روی مارک پانزده ساله داشت.

_واقعا باهام نمیای؟
هوسوک که جوابی نگرفته بود سوالش تکرار کرد.

مارک اراده کافی برای کنار زدن اون موهای سرکش از صورت هوسوک نداشت. وقتی که اون موهارو پشت گوشش جمع کرد، مارک تسلیم شد. فقط یه ادم بی قلب میتونه به هوسوک نه بگه.

!هوسوک....

هوسوک زمزمه کرد.
_نمیخوای باهام بیای؟
اوه هوسوک من هرجایی میام اگه بخاطر تو باشه، از هر دریایی عبور میکنم، از هر کوهی صعود میکنم، از هر صحرایی عبور میکنم، فقط برای این که با تو باشم.

MY HOSEOK,MY MATEWhere stories live. Discover now