زمستان

57 24 5
                                    

درد و دل به وقت خود تبر شود
چنان قاتل و زخمی بر تنت شود
که در آغوش بگیری سایه‌ات
اما برای ما که به ایستادن زنده‌ایم
هیچ زخمی جز مرگ، زمستان نشود

مدادDonde viven las historias. Descúbrelo ahora