بغض

85 37 19
                                    

آن روز که آغوش تو به رویم باز شد
تنم از هرچه درد و غم بود آزاد شد
آغوش امن تو خانه‌ام شد
دست هایی که به دورم کشیدی
دیوار میان من و غم هایم شد
تا که به ناگه این دیوار شکست
تو رفتی و شیشه بغض گلویم شکست
شیشه خون و خون هم اشک شد
ابر بارانی مثال هر دو چشم شد
همه این شدن ها شد اما
دل او رام دل ما نشد









پارت بعدی بعد رسیدن به ۳۵۰ووت. مرسی از همتون.

مدادOù les histoires vivent. Découvrez maintenant