جونگوک با کت شلوار مشکی و بلوز مشکی و کراوات که برای رسمی تر شدنش پوشیده بود وارد کازینو شد.
مردی سیاه پوست ک ورودی افراد رو تایید میکرد روبه جونگوک ک براش نا اشنا بود کرد و گفت:
"عصرتون بخیر"+مطمئنم زمان من هم به خوبی بقیه اس
البته ک هست ولی افراد غ عضو باید یک سال ب صورت داوطلبانه اهدا کنن
جونگوک کمی عصبی شده بود اما به هرحال باید وارد اون کازینو میشد
دستشو جلو برد تا ی سال زمانشو بدهچه بازی ای میکنی؟
+پوکر
ازینطرف ....
+چ محدودیتی داره؟!
هیچیجونگوک به همراه ۴ نفر دیگ در حال بازی بود
بیشتر حواسش ب بازی داده بود چون ادمای مقابلش ادمای عوضی شهر کوچیکش نبودن ک ب زور بخان چیزی بگیرن یا ندن اون داشت با مافیاها بازی میکردجانگ هوسوک طبق معمول در سکوت مطلق بازی میکرد و بیشتر با اشاره حرف هاشو میزد
اما بر خلاف اون کیم سوکجین خ معاشرتی بود
و همیشه ی لبخندی ب لبش بود^فکر نمیکنم قبلا افتخار دیدن شمارو داشتم،آقای...
+جئون
جئون جونگوکسوکجین از بالا نگاهی ب پسر روبه روش کرد
^کیم سوکجین
حس میکنم زمان کمی داری+میتونی بگی دارم با ارثی ک بردم شرط بندی میکنم
^شما محافظب نداری،مستر جئون؟
جونگوک باید خودشو خونسرد جلوه میداد اما حرفای اون مافیا رو ب روش باعث میشد حس خفگی بهش دست بده،اما باید خودشو جمع میکرد اون برای ی هدف اومده بود+امم فکر کردم در جمع دوستان هستم
این حرفش باعث شد صدای نیشخند جانگ هوسوک هم ب گوش سوکجین برسه
کیم سوکجین هم نیشخندی زد و دوتا کارتش رو نگاه کرد
و نزدیک هوسوک شد و لب زد:هه مافیاهارو با دوستاش اشتباه گرفته
دستشو زیر دستگاه زمان برد و لب زد: ۵۰ تا باهات شرط میبندم
و بعدش ب هوسوک نگاه کرد و تایید اون هم گرفتچشمای جونگوک قفل اون مکعب زمان روی میز شده بود ۶۵۰ ساال رو ب روش بود و اضطرابشو بیشتر میکردد
کیم سوکجین ک لرزش چشمای کوک رو دیده بود بهش گفت:
^تو باید جوون باشی
YOU ARE READING
INTERVAL(kookmin)
Mistero / Thrillerتو دوره ای که زمان مثل واحد پول شده بدستش میاریم و مصرفش میکنیم آدم پولدارا میتونن تا ابد زندگی کنن و بقیه در حسرت ی روز بیشتر زندگی کردنن مهم نیست تو فقر بزرگ شدی یا ثروت و ناز و نعمت وقتی عاشق بشی تموم ذهنت و بند بند وجودت متعلق به یکی دیگه میشه...