|-3·2-|

110 39 31
                                    

|-3·2-|

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

|-3·2-|

وانگ‌ییبو درون جایگاه و کنار دخترش نشستجسمش اینجا بوداما ذهنش نه

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

وانگ‌ییبو درون جایگاه و کنار دخترش نشست
جسمش اینجا بود
اما ذهنش نه...
ذهنش در خیال گذشته، ژان نیز علاقه‌ی خاصی به ورزش تنیس داشت!
ژان او!...
عزیز دوردانه‌اش همچون فرزندانشان استعداد بخصوصی در این زمینه داشت و حضور یادگار دوم آن عشق در زمین تنیس، حضور جیاله در آن زمین سبز برای وانگ بیش از پیش تصویر ژان‌ـش را تداعی میکرد.

عزیز دوردانه‌اش همچون فرزندانشان استعداد بخصوصی در این زمینه داشت و حضور یادگار دوم آن عشق در زمین تنیس، حضور جیاله در آن زمین سبز برای وانگ بیش از پیش تصویر ژان‌ـش را تداعی میکرد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

|جیاله - امگا - پانزده ساله|

از آخرین باری که فرزندش را دیده بود کمتر از سه روز میگذشت اما قلب پدر برای او به اندازه‌ی سال‌ها دلتنگ بود؛ آخر همین سه ماه پیش بود که پا به پایش در راهروی کلیسا قدم برداشت و شاهد سوگند ازدواج‌ـش شد.
فرزندی که همچون مادرش در سن کم دل‌داد و عاشق شد؛ عاشق جفت حقیقی‌ـش، معاون کاپیتان تیم‌ـشان که از بچگی تا به حال هوایش را داشت و حالا نیز در کنار او نتیجه‌ی اولین مسابقه‌ی دبل را به نفع تیم خود کرد.

فرزندی که همچون مادرش در سن کم دل‌داد و عاشق شد؛ عاشق جفت حقیقی‌ـش، معاون کاپیتان تیم‌ـشان که از بچگی تا به حال هوایش را داشت و حالا نیز در کنار او نتیجه‌ی اولین مسابقه‌ی دبل را به نفع تیم خود کرد

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.
turn back 🕛 برگرد Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang