سلام عزیزای دلم خوبید؟
خب خب فک نکنید irresistible رو یادم رفته نه دارم ترجمش میکنم این چند پارتی که میخوام بذارم خیلی طولانین ( واقعا طولانین و من چون اسکرین شات میگیرم بعد ترجمه میکنم سه پارت 8 ،9 ، 10 هرکدوم 30 و خورده ای شات شد واقعا زیاده 😅) و من میخوام چندپارتشو یه پارت کنم ( میخوام 8 و 9 و 10 رو باهم بذارم برای همین یکم بیشتر از موعود طول میکشه)( یکم به خاطر این تعطیلیا که کل کشورو ریخته بهم هم کارم عقب افتاده واقعا معذرت میخوام 🥺)
امیدوارم ببخشید منو ولی برای 6 بهمن یا 7 بهمن سه پارت طولااااانی براتون میذارم ☺❤
دوستتون دارم ❤❤
CITEȘTI
irresistible
Fanfictionترجمه آپ تایم : هروقت ترجمه کنم "و-وات د فاک جئون!؟" تهیونگ داد زد، با هل دادن پسر مو مشکی تقریبا به لکنت افتاد. احساس آرامش بیشتری کرد و چهره عصبانی به خودش گرفت، در حالی که از درون تپش قلبش شدید شده بود. "بيوگرافي آنلاين لعنتیت میگفت که تو استر...