سلام واقعا دلم میخواد فرار کنم انقد شرمندم 🤦♀️
از بهمن ماه وارد رو پاک کرده بودم به خاطر اینکه زیادی باگ داشت و اصلا نمیتونستم واردش بشم فقط دوستم دو سه باری میومد رو اکانت تا نپرهعزیزان دل من میخوام این فیکو پی دی اف کنم و بعد اینکه تا دو سوم فیک رو ترجمه کردم براتون آپ رو شروع کنم که میشه آخر تابستون ولی سعی میکنم زودتر باشه چون باید از اول فیکو ادیت و ترجمه کنم یکم طول میکشه و نمیخوام هی پارتا با تاخیر گذاشته شن و شماها اذیت بشید پس لطفا 1 ماه و نیم دیگه هم صبر کنین و بعد من از خجالتتون در بیام
خیلی شرمندم امیدوارم عذرمو قبول کنین و منو ببخشین
دوستتون دارم 💜❤ لطفا یکم بیشتر صبر کنین
ESTÁS LEYENDO
irresistible
Fanficترجمه آپ تایم : هروقت ترجمه کنم "و-وات د فاک جئون!؟" تهیونگ داد زد، با هل دادن پسر مو مشکی تقریبا به لکنت افتاد. احساس آرامش بیشتری کرد و چهره عصبانی به خودش گرفت، در حالی که از درون تپش قلبش شدید شده بود. "بيوگرافي آنلاين لعنتیت میگفت که تو استر...