همگی مقابل دروازهی قصر ایستاده بودند، روشنایی سپیدهدم، مثل همیشه نبود و این فقط برای سه نفر نگران کننده بود. برای بدرقهی مسافرین حاضر شده بودند. سونو حتی بهشون مهلت نداده بود یک شب بخوابند و صبح راه بیفتند و سپیده دم همرو احظار کرده بود.
- همه حاضرن؟
سونو گفت و جلوتر از همه ایستاد. بعد از حضور و غیاب، به سمت خانوادهی نگرانش برگشت. در همان حال که حرفهای زیادی برای گفتن داشتند، هیچ کس هیچ چیز نگفت. خداحافظیهاشون رو شب قبل گفته بودند و حالا، در سکوت قصر رو ترک میکردند. گویا همونطور که جیک میگفت، هیچکس نمیخواست بوسهی خداحافظیای به اونها بده.
از قصر که خارج شدند، نگاههای عجیبی از مردم شهر تحویل میگرفتند. اما طبق دستور سونو، باید بی توجه از کنارشون رد میشدند. هاروآ با دیدن مغازهای آشنا، سر جاش ایستاد. نیکی به سمتش برگشت.- چیشده؟
هاروآ با قدمهای بلندی سمت سرورش رفت.
- سرورم، میشه لطفا یکم پول بهم بدید؟
نیکی ابروهاش رو بالا انداخت.
- چیزی میخوای بخری؟
- فقط میخوام بدهکاریم به یه نفر رو صاف کنم.
نیکی سری تکون داد و سوالی نپرسید. کیسهای درآورد و بهش داد. هاروآ کیسه رو گرفت، تعظیمی به سرورش کرد و به سمت مغازه دوید.
در رو باز کرد و وارد شد.- آجوما؟ آجوما اینجایید؟
از ماکی یاد گرفته بود در نوریگام، برای احترام به خانمهای پیر اونارو آجوما صدا میکنند و حالا وقتش بود ازش استفاده کنه. همونطور که اطراف مغازه رو نگاهی مینداخت، پیرزن به طرفش اومد.
- پسرم! خوش اومدی! خیلی خوشحالم دوباره میبینمت! چیزی لازم داری؟ مغازهی من مال خودته! بگو ببینم حالت بهتره؟ الان چیکار میکنی؟!
هاروآ از هیجان پیرزن به هیجان اومد. خندهی شیرینی سر داد و دستهای پیرزن رو فشار داد.
- خوبم آجوما! خوبم! منم خیلی خوشحالم دوباره میبینمتون. نمیتونم زیاد بمونم، اومدم بدهیم رو بهتون صاف کنم.
کیسه رو از جیبش درآورد و به پیرزن داد. زن ابتدا امتناع میکرد، اما بالاخره کیسه رو گرفت. نمیخواست به هاروآ حس بدی بده.
- من اینو ازت میگیرم. اما فقط بخاطر اینکه دلم میخواد بازم به اینجا بیای، باشه؟
هاروآ سرش رو تکون داد.
- حتما آجوما! حتما! الان عجله دارم باید برم. ولی...
چهرهاش ناگهان کمی غمگین شد.
- آجوما، من باید به یه سفر راه دور برم. لطفا برام آرزوی موفقیت کنید.
- حتما پسرم. لطفا مراقب خودت باش.
YOU ARE READING
Over The Moon S2
Fanfiction- حالا مثل همون روز جادویی، قسم بخور که بهم ايمان داری! فراتر از ماه: افسانهی لوناریا و سوله (تلفظش سُله هست) فصل دوم قسم به ماه (Swear By The Moon) Enhypen + I-LAND Trainees + &Team + &Audition - The Howling Trainees انهایپن + کارآموزان آیلند + ان...