فازی ایز هیررررر
خب این قسمت مشخص میشه که چی فدای موچی شده و یه سری ریدرای لجند قسمت قبلی حدس زدند.
در واقع واقعا دچار شوک شدم اون لحظه...این قسمت آخرین پارت در سال ۱۴۰۱😁
دیگه بریم ساال جدید...
کارای جدید
پیش پیش عیدتون مبااارک
اخ اخ تا یادم نرفته ووت و کامنت فراموشتون نشههه
💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫💫هوای حمام سلطنتی بخار گرفته و عطر آگین بود،حوض میان آن با گلبرگ های صورتی رنگ پوشیده شده بود و مشام موگه از بوی سدر و گلها پر بود،این رایحه ها چیزی نبودند که برای جیمین نا آشنا یا تازه باشد.فقط موگه عادت داشت در اضطراب به جزئیات توجه کند تا حواسش را پرت کند.
این طور نبود که تا به حال موگه در برابر آلفایش برهنه ظاهر نشده باشد.او هنوز هم شرم داشت،غیر قابل باور بود اما راست ترین چیزی بود که در آن لحظه وجود داشت.
لبخند بدجنسانه ی جانگکوک لحظه ای از روی لبهایش کنار نمی رفت،موگه پیچش های عجیبی در زیر شکمش احساس میکرد،ندیمه ها پس از اماده کردن حمام زیر چشمی به جیمین نگاه می کردند و برخی حتی لبخند هایشان را هم نمی توانستند کنترل کنند.
داستان آنها فقط بیش از اندازه بین آن مردم عامه محبوب بود؛مطمئنا که گوشه کناری از شیلا کسی در حال نگارش روایتشان بود.
جانگکوک آخرین پوشش تنش را هم خارج کرده بود موگه حتی تکه ای از لباسهای تنش را هم کم نکرد؛جانگکوک به او که سرش را پایین انداخته بود نزدیک شد.
دستش را به چانه ی جیمین بد کرد و سرش را بلند کرد،ابروهایش را بالا انداخت،البته که لبخند مرموزش هنوز آنجا بود._موگه ی من اگر ناز نکنه که دیگه موگه نیست...میشه یه شاخه گل معمولی که همه بچیننش...میشه کسی که برام غریبه است...
جیمین نتوانست لبخندش را پنهان کند؛آرام لب پایینش را برای رسوا نشدن لبخندش به زیر دندان کشید.
+زبون نرم و نازک پیدا کردید...اونوقت نمیگید امپراطوری که اینطور زبون بازی میکنه برای موگتون غریبه باشه؟
جانگکوک سر خوش خندید؛همان خنده هایی که جیمین را گام های زیادی به سمت عاشق تر شدن نزدیک می کرد.جیمین آرام دستش را پیش کشید و به دور گردن مرد بزرگتر حلقه کرد.
_راست میگی از وقتی که منو با اسم صدا کردی دیگه اون جانگکوک سابق نشدم...آخه میدونی کسی که الان روبروته فقط برای تو اینطور میشه
جیمین این بار لبخندش را به آلفا هدیه کرد.او از دید خود قانونی را زیر پا گذاشته بود و آلفایش را با اسم خطاب کرده بود اما از دید جانگکوک این زیبا ترین قانون شکنی تمام آفرینش بود.
جیمین برخلاف رسم همیشگی شان تکه تکه لباس هایی که بین او و معاشقه یشان فاصله می انداخت از تنش خارج کرد؛جانگکوک جلو رفته و گل عریانش را به آغوش کشید.
ESTÁS LEYENDO
💜💫💮moge💮💫💜
Fanfic+خواجه ایم،موگه ها کجای قصر رشد میکنند؟ _سرورم گیاهی به نام موگه در قصر رشد نمیکند +آه،فراموش کردم شما بهش میگید زنبق،زنبق دره ،توی دشت های زادگاهم بهار ها پر میشد از این گل. _سرورم ،متاسفم در قصر باغی از زنبق نداریم تنها یک شاخه وجود دارد اون هم به...