Love In Another World

Part_1

جئون جونگکوک پسری بیست ساله بعد از یک هفته جنازه اش در خونش پیدا شد

10ساعت قبل از خودکشی

اون روز مثل همه ی روزای دیگه از خواب بیدار شد لباسشو عوض کرد صبحونه اشو خورد راه افتاد به سمت دانشگاه حتی تو دانشگاه مثل همه ی روزای دیگه به درسای خسته کننده اش گوش داد تکالیفش رو تحویل داد مثل همه ی روزای خسته کننده ی دیگه

5ساعت قبل از خودکشی

Jungkook pov
واقعا خسته کننده اس دیگه اینجوری نمیتونم فقط...فقط ای کاش تموم شه
جیمین:هی حالت خوبه تو فکری
جونگکوک:خوبم فقط یکم خستم
جونگکوک:جیمین میشه فعلا بری میخوام یکم استراحت کنم
جیمین:باشه مراقب باشه
و برای آخرین بار جیمینو بغل کرد

3ساعت قبل از خودکشی

اون روز مثل همیشه به سگش غذاشو داد
جونگکوک:میخوای چیکار کنی از فردا حتما اوما حواسش بهت هست هوم
طبق عادتش سرشو بوسید

1ساعت قبل از خودکشی

باید به اوما زنگ بزنم
+اوماا
_بله پسرم
+دلم برات تنگ شده ای کاش میتونستم ببینمت
_منم پسرم زود میام پیشت
_غذاتو خوردی
+البته اوما
+اوما باید برم
_خداحافظ پسرم
+خداحافظ اوما
+مراقب باش
و این آخرین خدافظی بود

1ساعت بعد

خب اینم پایان منه
تیغو گذاشت رو دستش فشار داد و کشیشدش
بعدش فقط و فقط سیاهی بود

Taehyung pov
بازم یکی دیگه خودکشی کرده هوففف نميفهمم واقعا که چی همه چیو واسه خودشون سختر میکنن(_تهیونگ +جونگکوک)
_هی بلند شو
Jungkook pov
یه صدایی شنیدم بهم میگفت بلند شو صبر کن این دیگه چی بود من الان باید مرده باشم چشمامو باز کردم یکی دیدم شبیه فرشته ها بود
+این چه فاکیه
_هی منظورت چیه
+من الان باید مرده باشم
_مُردی ولی چون خودکشی کردی یجورایی الان فرشته مرگی در واقع کارت اینکه 10 نفرو از خودکشی نجات بدی
+صبر کن صبر کن منظورت چیه
_واضح گفتم بدم میاد دوباره حرفمو تکرار کنم
باورم نمیشو یعنی چی راجب دنیای بعد مرگ شنیده بودم ولی الا واقعا جدیی با من
+من خودمو نتونستم از مرگ نجات بدم چجوری بقیه رو نجات بدم
_خودت میفهمی
+منظورت چیه
چشم غره ای بهم رفت و شروع کرد راه رفتن
تازه دور و اطرافمو دیدم یه باغ بود پر از گلای رنگا رنگ
+حداقل بگو کجاییم
_باغ میانی
+باغ میانی دیگه چیه
_جایی که آدمایی مثل تو ظاهر میشن و مامورئتشون شروع میشه
+الا جدیی واقعا آخه
واقعا رو مخ بود
_زیاد حرف میزنی

_____________
خب اینم پارت اول[:
چطوره
ووت یادتون نره