last part

336 33 4
                                    

Taehyung pov

اگه جونگکوک نمیتونست مامورئتشو تموم کنه چی اونوقت همه چی خراب میشد وای دارم دیوونه میشم
+جونگکوکم باید حرف بزنیم
خودشو تو بغلم پرت کرد
_بگو هیونگ
+خب...خب جونگکوکا
+اممم ....میدونی
_هیونگ اروم باش فقط چیشده؟
لبخندی غمگینی بهش زدم
+اگه نتونی به موقع ماموریتتو تموم ‌‌.....خب دیگه هیچوقت نمیتونی تناسخ شی و فقط یه راه داری‌......

۱۲ ساعت پیش

من به دیدن کسی رفتم که روی تمام زندگی مرده و زنده نظارت داشت،هرمام خب راجب یه چیزی خیلی کنجکاو بودم
+اممم...سلام
×اومدی
+یه چیزی باید بپرسم
+اگه کوکی نتونه .....اوه کوکی من فرشته ام که مسئولشه و خب
+اگه نتونه مامورئتشو تو شیش ماه تموم کنه چی میشه
×تناسخ پیدا نمیکنه
×ولی یه راهی هست فرشته ی مسؤل باید شیشه ی عمرشو و طبیعتا بعدش میمیره میتونه تناسخ پیدا کنه ولی به عنوان انسان و خب احتمالش خیلی کمه

زمان حال

+خب باید فرشته ی مسؤل شیشه ی عمرشو بده به هرمام
_صبر هیونگ چی داری شیشه ی عمر چیه؟بعدش چی میشه؟هرمامان کیه
+شیشه ی عمر شیشه ای که فرشته های مرگو زنده نگه میداره بعدش ....خب بعدش شاید تناسخ پیدا کردم هر مام روی دنیای زنده و مرده تسلط داره
_اصلا چرا داری اینارو میگی
+تو واسه ی ماموریتت شیش ماه وقت داری الان ۸ نفرو نجات دادی و خب تا فردا نمیتونی دو نفرو نجات بدی جانگکوکی ۸ نفر ۵ ماه و ۲۹ روز وقت برده میدونی
+باید فقط انجامش بدین من شیشه ی عمرمو میدم
_نه هیونگ امکان نداره بزارم اینکارو بکنی
+ولی دوباره تناسخ میشم
_اگه نشدی چی
+من دوباره تناسخ پیدا میکنم کل دنیارم که شده دنبالت میگردم پیدات میکنم دوباره عاشقت میشم
+ایندفعه تا هرچقدر زنده بودم کنارت میمونم و به همه‌ی قولام عمل میکنم کنارت میمونم خوشحالت میکنم و با هم کلی خاطر می‌سازیم که هر وقت بهشون فکر کنیم از خوشی قهقه بزنیم
+هوم؟هیونگ قول میشه
_قول ؟قول انگشتی بده
داشت گریه میکرد،چشماشو بوسیدم
+ایگوو گریه نکن مرواریداتو هدر نده
انگشتشو گرفتم
_مهرش کن
انگشتامونو بهم چسبوندیم
_پیرینتش بگیر
دستامونو رو هم کشیدیم
لبخند غمگینی زد
_قول دادیا باید بهش عمل کنی
چیزی نگفتم شروع کردم بوسیدنش
+هوم هیونگ قول داده بهش عمل میکنه
راستش دلم میخواست امروز تا ابد طول بکشه
شب شده بود نمیخواستم
بغلش کردم کم کم می‌خواستیم به خواب بریم
_هیونگ دوستت دارم
بغض داشت خفم می‌کرد با همون صدای بهش آلودم گفتم:
+هیونگم خیلی دوست داره
_هیونگ گریه میکنی
+نه ....نه فقط
_هیششششش
به بغلش دعوتم کرد سرمو گذاشت رو شونش
_هیونگ بیا قوی باشیم هوم؟باید حتما تو زندگی بعدی همو ببینیم بیا تا اون موقع مراقب خودمون باشیم و قوی باشیم
لبخند غمگینی بهم زد معلوم بود خودشم داشت از بغض خفه میشد لباشو رو لبام کوبید بوسید و بوسید انقدر همو بوسیدیم که خوابمون برد

فردا صبح

جونگکوک هنوز خواب بود
+جونگکوکم الا که دارم میرم خوشحال باش هوم؟قوی باش مریض نشو خوب غذا بخور خواب بخواب و لطفا بیا تو زندگی بعدش همو دوباره ببینیم ما قول دادیم
برای آخرین بار بوسه ای رو سرش گذاشتم .
شیشه ی عمرمو برداشتم و راه افتادم پیش هرمام .
خب رسیدم این واقعا پایانه ....
+هرمام
×واقعا میخوای اینارو بکنی
×دیوونه ای
+آره من دیوونه شدم اون منو دیوونه ی عشقش شدم دیوونه ی خودش
×این مسخره بازیارو بزار کنار منطقی فکر کن
+منطقی تر از این نمیتونم
×واقعا.....
×خیلی خب شیشه ی عمر کو
شیشه ی عمرمو در آوردم گذاشتم تو دست هرمام بعدشم سیاهی...‌..

۱۰۰سال بعد

Taehyung pov

الان ۲۲ سالمه در واقع ۶۹۵سالمه و ۱۲۲ ساله منتظرم تمام اون مدتی تو باغ میانی بودم بلاخره تناسخ پیدا کردم یعنی جونگکوکم تناسخ پیدا کرده ما قول دادیم هیونگ به قولش عمل کرد هیونگ منتظره

۳روز بعد

اون روز تولدم بود طبق عادت هر سال به رستوران مورد علاقم میخواستم مثل همیشه استیک سفارش بدم ولی گارسونش اون خیلی شبیه جونگکوک بود خوابه یا واقعیته یا توهمه
+جونگ.....جونگکوک
_منو از کجا می‌شناسید
بدون مکث بغلش کردم
+آقا دارید چیکار میکنید
سعی کرد پسم بزنه ولی اونقدر محکم بغلش کرده که احساس می‌کردم داریم با هم حل میشیم پس فقط بیخیال شو و آروم گرفت. شروع کردم گریه کردن باورم نمیشد
_آقا....آقا حالتون خوبه
+جونگکوکم .....منتظرت بودم
+هیونگ.... به قولش عمل .....کرد

_______________
خب تموم شد[[:
کاملا یهویی
راستش کلی ایده دارم یکیشونو دارم مینویسم انقدر زیادن نمیدونم از کجا شروع کنم
خب تموم شد دیگه/:
باید احساسی شم؟
نمیدونم آخه ببینید از این فیکم خیلی بدم میاد احساس میکنم خوب نشده اصن شاید پاکش کردم
همین دیگه زیاد زر نمیزنم
بوسسسسسس♡

Love In Another WorldWhere stories live. Discover now