Jungkook pov
این روزا یه جوریم دقیقا نمیدونم چمه ناراحتم؟میترسم؟اعصبانیم؟عجیبه انگار یه تیکه از وجودمو گم کردم، بقیه تعریفی از عشق میکنن که انگار وقتی عاشق میشی یه سری گل تو سینت شروع میکنه به رشد کردن ولی اگه اون عشق،عشق سمی باشه یا عشق یه طرفه باشه اون گلا کم کم زیاد میشن و میتونن بدنتو نابود کنن این عشقه؟چرا باید انقدر دردناک باشه
+تهیونگا کجایی
ابن بشر کجاست
+تهیونگگگگگگگ
تو اتاقش بود چرا هیچی نمیگفت
+مستی؟
_هومم....(خنده)جونگکوکه
_بیا اینجا....هیونگگ بغل میخواد
چشه چرا اینقدر داره کیوت بازی در میاره اصلا از کی تاحالا شده هیونگم رفتم پیشش وایسادم یهو کشیدم تو بغلش ،بغلش چقدر ارامش داره
+داری چیکار میکنی
یهو لبشو گذاشت رو لبم چند ثانیه همینجوری موندیم تازه به خودم اومدم پسش زدم
+صب کن صبر کننن داری چیکار میکنی
_من دوس..دوست......دارم..... جونگکوکم
هان منو دوست داره، جونگکوکم؟الا منو جونگکوکم صدا زد چی داشت میگفت دوستم داره چرا یعنی هان
+چی....چی میگی الان مستی ب..بس کن
نمیدونستم تو اون لحظه باید چیکار کنم نمیتونستم باور کنم فقط یعنی نمیدونستم باید چیکار کنم خب نمیدونم چرا ولی تو اون لحظه خیلی دلم خواست بوسه شو بی پاسخ نزارم سرمو خم کردم و خیلی اروم شروع کردم بوسیدنش الا همه چی تو مغزم خیلی داره قاطی میشه الا چیکار کردم سرمر ازش فاصله دادم
+ببخ....ببخشید
_دوست دارم .....جونگکوکا
برای بار دوم داشت چیکار میکرد این پسر باعث میشه کل وجودم یهو قاطی کنه
+من...منم دوس...دوست ....دار....دارم
چیشد الان بهم اعتراف کردیم همه چی الان خیلی یهویی بود
فقط بهم زل زده بودیم بعد چند دیقه تهیونگ سرشو اورد جلو لبو گذاشت رو لبم شروع کرد بوسیدنم براید استایل بغلم کرد رفت سمت تخت روم خیمه زد رفت سمت گردنم سروع کرد مارک کردنم لبای گرمش حس خوبی بهم میدادن_________
میدونم کمههه میدونم خوب نشدهههه [[:
خیلی دیر آپ کردم میدونممم ببخشید[:
شرط ووت میزارم چون واقعا نمیرسم بنویسمم
5تا ووت واسه پارت بعد
YOU ARE READING
Love In Another World
Fanfictionجونگکوک پسریه که خودکشی میکنه تا خلاص شه ولی همه چی تازه شروع میشه فرشته ی مرگیو به اسم تهیونگ ملاقات میکنه باید بخاطر خودکشیش ده نفرو از خودکشی نجات بده و توی این راه تهیونگ فرشته ی مرگه جونگکوکه تا ازش مراقبت کنه ژانر: ROMANCE_MELODRAMA_FANTASY_CR...