Ep1(S2)دوست پسر جونگکوک؟

184 28 1
                                    

⬛◼️◾▪️◾◼️⬛

از ماشین پیاده شد و با قدم های آهسته به سمت محل کارش رفت

بدون هیچ حرفی پشت میزش قرار گرفت و سعی کرد توجهی به جیمینی که داشت مشکوک بهش نگاه میکرد نکنه....

+جئون جونگکوک کجا بودی تا حالا!

خب...جونگکوک میدونست نمیتونه چیزیو از اون مامور پارک لعنتیه باهوش مخفی کنه احتمالا همین الانشم متوجه لنگ زدنش شده بود! دیر اومدنش هم که....

+جئون با تو ام...فکر نکن میتونی چیزیو ازم مخفی کنی....

-جیمین جان جد مین یونگی بس کن خودت هم میدونی تازگیا شبا خواب درست حسابی ندارم داشتم استراحت میکردم

+اولا با یونگی کاری نداشته باش دوما اوه متوجهم احیانا بی خوابیات بخاطر اون پسره مو بلوند نیس؟ یا مثلا این مثه پنگوئن راه رفتنات!؟

جیمین با نیشخند و تند تند حرفشو تموم کرد و نگاه شیطانیشو به جونگکوکی که چشماش داشت از حدقه بیرون میزد داد

-جی... جیمین...چی داری واسه خودت میگی لعنتی!

+بیخیال پسر من آمار همه چیتو دارم انتظار نداشتی نفهمم چند ماهه با یه پسر رابطه داری که نه؟

درسته....جونگکوک از اون شب به بعد رسما دوست پسر تهیونگ شد....

پرونده ی هکر لعنتی رو با چند تا ترفند عالی بست و تهیونگ به جونگکوک قول داد دیگه از این گوهکاریا در نیاره!

در هر حال اون دیگه مجرم محسوب نمیشد و کسی هم اونو نمیشناخت....
شاید بهتر بود دیگه به جیمین بگه که یه دوست پسر جذاب داره....

-از کجا میشناسیش مستر فاکینگ پارک

+دو بار که میخواستم بیام خونتون دیدمش و حدس اینکه دوست پسرت باشه چندان کار سختی نبود....
اوه البته یه بارم تو کافه مارسی دیده بودمتون به طور کاملا اتفاقی ای اونجا بودم!

- هوففف درسته پارک جیمین من با اون مرد مو بلوند رابطه دارم اسمش کیم فاکینگ تهیونگه!

+واوووو نمیخوای از کلمه فاکینگ بکشی بیرون جونگکوکا؟

-خیر توی فاکینگ جیمین باید به منه فاکینگ میگفتی که از جریان فاکینگه دوست پسر فاکینگ من خبر دارییی...

جونگکوک با داد گفت و جیمین ریز ریز میخندید....

-هویییی پارک جیمین نخنددد عوضیییی

+ خب باشه باید کامل باهاش آشنا شم زود باش یه قرار ترتیب بده

- چی؟ ینی چی.... بزار بعدا بهش میگم اگه اوکی بود بهت خبر میدم! الان هم از من و دوست پسرم بکش بیرون و به کارت برس

جونگکوک با کلافگی گفت و به سمت میزش برگشت و شروع کرد به خوندن پرونده جدیدی که در مورد یه فرده که به تازگی توی انواع گیم ها شروع به تهدید افراد کرده بود

موضوع پیچیده ای بود و جونگکوک نمیدونست اون دقیقا چه قصدی از تهدیداش داره...

بعد چند ساعت کار روی پرونده جدیدش وسایلشو جمع کرد و لپ تاپش رو خاموش کرد تا به خونه برگرده....

اخ که دلش واسه اون پسر جذاب تنگ شده بود

با لرزیدن گوشی توی دستش به پیامی که از طرف My Hot Tae  بود نگاه کرد و با فهمیدن اینکه تهیونگ جلوی در منتظرشه لبخند گنده ای روی لباش نشست

سریع خودشو به ماشین تهیونگ رسوند و روی صندلی کمک راننده جا خوش کرد و بدون اینکه فرصتی برای حرف زدن به تهیونگ بده لباشو روی لبای عسلی تهیونگ گذاشت و بوسه عمیقی رو باهاش شروع کرد
تهیونگ همزمان با بوسه لبخندی زد و دستشو به کمر جونگکوک رسوند و محکم بغلش کرد

جونگکوک به سختی از لباش دل کند و به چشمای به رنگ شب تهیونگ خیره شد

تهیونگ به آرومی انگشت شصتشو روی لبای قرمز مامور جوان روبروش کشید
و با صدای بم و آرومی زمزمه کرد

+پلیس جذاب من....دلت برام تنگ شده بود؟

⬛◼️◾▪️◾◼️⬛

خب های گایز من برگشتم....بخاطر نظرات زیباتون که خواسته بودید این فیکو ادامه بدم شروع به نوشتن فصل دو کردم....
خب حقیقتا فعلا ایده خاصی واسش ندارم و قراره با ژانر روزمرگی عاشقانه و اسمات پیش بره....
و اینکه خیلی وقته فیک ننوشتم و ممکنه قلمم ضعیف شده باشه ولی مطمئن باشید قراره جذاب تموم شه
ممنون که به فصل اولش عشق دادید لطفا همینجوری به فصل دوم هم عشق بورزید
پارت اول کوتاه بود ولی کم کم بیشتر میشه
روز های آپ هم احتمالا پنجشنبه یا جمعه باشه🥺🕊️

و اینکه می‌خوام شرط آپ هم بزارم....

+20 vote
حمایت کنید گایز👀

🖤Black Room🖤 {taekook}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora