بستنی وانیلی

503 154 100
                                    

عزیزان من ووت و کامنت یادتون نرههههه :))



به بستنی تو‌ دستش نگاه کرد جلوی اپارتمان جیمین این پا و اون پا کرد بعد از تمرینش که واقعا وحشتناک گذشته بود تصمیم گرفته بود برای خونه خرید کنه چشمش به کیک بستنی های وانیلی خورده بود و ناخوداگاه رایحه جیمین تو سرش پخش شده بود پس در نهایت با کلی کش مکش درونی اون بستنی و خریده بود .

به ساعت نگاه کرد شیش غروب بود،سرش هنوز از ضربه ای که کلاه ایمنی از جدی شدنش محافظت کرده بود درد میکرد .

قبل از اینکه پشیمون بشه زنگ و زد و منتظر موند بعد چندلحظه در باز شد اینبار جیمین متفاوت از صبح رو به روش بود، سرحال تر به نظر میومد لبخند روی لب هاش بود رنگش پریده نبود و معلوم بود حداقل وند ساعت اخیر بهش خوش‌گذشته.

_اوه سلام!

_سلام جیمین حالت بهتر به نظر میاد.

جیمی از اشاره مستقیم اون الفا به بهم ریختگی صبحش خجالت زده شد موهاش و با خجالت از جلو چشمش کنار زد هوسوک میتونست سرخی گونه اش و ببینه و تو دلش قربون صدقه اش بره.

_اره خیلی بهترم.

با دیدن سکوت و نگاه خیره الفا خجالت زده تو چشم هاش نگاه کرد : اتفاقی افتاده؟

هوسوک به خودش اومد،نمیخواست معذبش کنه پس فقط باکس بستنی و سمتش گرفت : شنیدم بستنی شادی اوره باعث کاهش سطح استرس هم میشه.

امگا با دیدن اون باکس بزرگ شوکه از دستش گرفت و به هوسوک نگاه کرد : برای منه؟

_البته

تهیونگ: و من.

به تهیونگ که پشت امگا ظاهر شد نگاه کرد سعی کرد بهش لبخند بزنه : فقط برای جیمینه

اخم الفای کوچیک تر تو هم رفت باکس و از دست جیمین کشید و تو بغل هوسوک پرت کرد : پس جیمین نمیخوادش.

امگا اون وسط شوکه به تهیونگ نگاه کرد به هوسوک نزدیک تر ضد به ارومی باکس و از بغلش کرد : چی میگی؟ معلومه که میخوامش.

هوسوک که از نزدیکی امگا و لحن شیرین و ارومش تو پوست خودش نمیگنجید برای تهیونگ ابرویی بالا انداخت: فکر میکردم تا الان رفتی برای همین بیشتر نگرفتم

چشم های الفا گرد شد شوکه به هوسوک نگاه کرد : الان داری مواخذم میکنی؟

یه قدم عقب رفت برخلاف میلش مخالفت کرد : نه معلومه که نه فقط تعجب کردم هنوز اینجایی

_قراره شب با جیمین باهم بریم کلوب خیلی وقته نرفتیم .

_آها

جیمین به تهیونگ نگاه کرد منتظر بود تا هوسوک و هم دعوت کنه اما با دیدن سکوت بینشون گیج به الفای بیرون از خونه نگاه کرد : جای خاصی نمیریم اگه وقت داشتی خوشحال میشیم تو هم باهامون بیای.

• Kiss Like The Sun • HopeminWhere stories live. Discover now