⁰⁷ 𝐵𝑎𝑏𝑦𝐷𝑜𝑙𝑙

701 129 79
                                    

متوجه نمیشد که بدنش بخاطر الکل داغ شده بود یا بخاطر لمس‌های بدون اجازه‌ی جونگین...
برای چشم‌های سونگمین دیدن جونگین، تنها منظره‌ی قابل ستایش بود. اون با تمام وجودش میدونست که بین احساساتش به اون پسر غرق شده و هیچوقت نمیتونه خودش رو بالا بکشه؛ نه فقط چون راهی برای نجات نیست، بلکه خودش میخواست تا غرق بشه.

چرا باید با این نقاب هم خودم رو از بودن با تو منع کنم یانگ جونگین؟ این تنها راهیه که میتونم داشته باشمت؛ پس چرا باید ازت فرار کنم؟

دست جونگین از روی کمرش برداشته شد و اینبار روی گونه‌اش به آرومی قرار گرفت. لمس صورتش درحالی که انگشت‌هاش گاهی به لبه‌های ماسک برخورد میکرد، جرقه‌های آتیش بازی رنگارنگی ته قلب‌های تاریکشون روشن میکرد.

"قربان... شما اجازه‌ی اینکار رو ندارین! لطفا قوانین رو رعایت کنین."
صدای بارمن بود که به جونگین اخطار داد؛ انگار وسط یه ویدیو گیم بودن. طوری که جونگین قبل از برنده شدن، به هدف آخر رسیده بود؛ شاید هم همینطور بود. اون برنده‌ی بلیط طلایی اسکای شده بود.

سونگمین یکی از دست‌هاش رو بالا گرفت تا به بارمن نشون بده که مشکلی نیست:
"از پس پرداختن دوباره مبلغ دیشب برای من برمیایی؟"
به آرومی زمزمه کرد و مطمئن شد که انگشت‌های جونگین همزمان روی لب‌هاش تکون بخورن.

پوزخندِ روی لب‌های اون مملو از غرور و و البته تمسخر بود. فاصله‌ی چند سانتیمتری بینشون رو جلو اومد، سرش رو به پایین خم کرد و لب‌هاش رو به گوش‌های اسکای رسوند:
"در برابر ثروت من، تو مثل یه عروسک کوچیک انتهای مغازه‌ی اسباب بازی‌ میمونی. سوال اینجاست، تو هم میخوای که من، تو رو بخرم؟"

شاید اگه هرکس دیگه‌ای این حرف رو به اسکای میزد، اون رو بخاطر نقص قوانین با اردنگی از کلاب بیرون مینداختش و ورودش رو برای همیشه ممنوع می‌کرد؛ ولی سونگمین به طرز عجیبی از ضعیف خطاب شدن از طرف جونگین لذت برد. کل ذهنش سمت لمس گوش‌هاش توسط لب‌های خیس اون پسر رفته بود. بدنش داغ تر شد و زیر شکمش نبض میزد.

"من میدونم که تو خیلی خوب با عروسک‌هات بازی میکنی پس میخوام که یه‌بار دیگه تو صاحبم باشی..."
چشم‌های سونگمین میدرخشید و هیجانش رو میشد از روی کش اومدن لب‌هاش موقع صحبت، تشخیص داد.

جونگین نميتونست انکار کنه که از تحت تاثیر قرار دادن گرون ترین بیبی‌دال این کلاب، خوشحال نیست. انگار دیگه حتی براش مهم نبود که اصلا به اون لذتی که می‌خواست رسیده یا نه! از دیشب که از اسکای جدا شده بود، فکرش فقط درگیر این بود که آیا اون هم به همون اندازه لذت برده؟ الان خوشحاله که جواب سؤالش مثبت بود.
"پس بهشون میگی که دوباره قرارداد رو بیارن؟"

"آره... ولی فقط برای یه شب میخوای قرارداد ببندی؟"
سونگمین پرسید و حس کرد زیاده روی کرده. شاید نباید تا حد این پیش بره! اون واقعا مست شده بود و حالا دیگه اختیار کلماتی که از دهنش بیرون میومد رو نداشت. ممکن بود هرکاری انجام بده و واقعا امیدوار بود برداشتن نقاب از روی صورتش، کاری نباشه که انجام بده.

BODY SHOP [ SeungIn , HyunHo ] Where stories live. Discover now