خب قبل از اینکه بریم سر پارت میخواستم یه چیزی بگم
هر پارت رو حدود ۴۰ تا ۵۰ نفر میخونن ولی ووتا و کامنتاش به ۱۸ تام نمیرسه
انقدر سخته اون علامت ستاره ارو بزنین یا یه کامنت بزارین؟
سرجمع ۵ نفر کامنت میزارن و تنها دلیلی که این پارت رو اپ میکنم بخاطر همون تعداد کمه کامنتاس که بهم انرژی و شوق برای نوشتن میده
شرطا هنوز نرسیدن و در اصل باید هفته دیگه اپ کنم ولی خب دلیلشو گفتم
اگه این دفعه هم شرطا نرسه اپ بوک تا وقتی که شرطا برسن متوقف میشه
من خودم خیلی دوست دارم تند تند اپ کنم ولی وقتی میبینم حمایت نمیشه انگیزمو از دست میدم
راستی حتما یه سر به مسیج بوردم بزنید یه نکته در مورد این فیکم گفتم
خب دیگه بسه بریم سر داستان
دوستون دارم البالو ها💜🍒•°•°•°•°•°•°•
همه چیز زیادی باور نکردنی به نظر میومدن
مردن ادمی زیر دستش ، پاپوش هایی که براش درست شد ، از دست دادن شهرت و مقامش تو معروف ترین بیمارستان سئول ، تبعید شدنش به بدترین زندان کره ، مراسم همخواب و انتخاب شدنش توسط رئیس یه باند مافیایی ، از دست دادن خانواده و فامیلیش...
میدونی..همه این ها به تنهایی اونقدر نابود کننده هستن که بتونن سوکجین رو وادار به همخواب شدن با ار ام و انتقام بزرگش کننامروز دقیقا روز سوم قرارش با ار ام بود و مرد تصمیمشو گرفته بود
همه چیزو پس میگرفت و کاری میکرد التماسشو کنن
حتی اگه برای انجامش باید خودش و بدنشو تقدیم ار ام میکرددرکش برای خودشم سخت بود که وقتی از خبر همخواب شدنش تا مرز سکته قلبی رفته بود چرا حالا با میل خودش داشت خودشو دستی دستی تقدیم میکرد
حس انتقام و خشم واقعا عقل از سرش پرونده بوددستی تو موهاش کشید و جلوی سلول ار ام ایستاد
چندتا نگهبان و اعضایی از گنگ مشغول مراقبت از سلول بودن
زبونشو روی لباش کشید و جلوی یکی از اعضای گنگ که تتوی اژدهایی روی کله کچلش خودنمایی میکرد وایساد
+اومدم رئیسو ببینم
باهاش کار فوری دارممرد نیم نگاهی به مرد زیبای روبروش انداخت..چهرش اشنا بود
×نمیتونی..رئیس الان داخل سلولش نیست و کسیم اجازه ورود نداره
این دستور خودشونهجین با حرف مرد نیشخندی تو دلش زد..پس حرفای سوک درست بودند..اون مرد خیلی راحت از زندان خارج میشد و برمیگشت
این برای نقشش عالی بود!جین سعی کرد چهرشو مظلوم و کیوت نشون بده و پایین لباسشو بین انگشتاش حبس کرد
+ولی من برای ار ام خیلی مهمم
مطمئنم اگه بفهمه من تمام این مدت اینجا موندم و نذاشتی برم داخل تنبیهت میکنه
تازه اشم ببین...
خم شد و تتوی ساق پاشو که تازه پانسمانشو برداشته بود نشون داد
+من عضوی از گنگتونم!مرد بی میل خم شد و نیم نگاهی به تتو انداخت
با دیدن علامت تاج درست بالای سر اژدها شوکه و ترسیده جا خورد...اون علامت پادشاه دوم روی پاش داشت!
بعد از اینکه فحشی به خودش بابت کم کاریش داد رمز در رو وارد کرد و تا کمر خم شد
×منو ببخشید که نشناختمتون...میتونید بفرمایید داخل
ESTÁS LEYENDO
False Compensation
Acción[جبران دروغین] کاپل اصلی : نامجین کاپل فرعی : یونمین . کوکوی ژانر بوک : مافیایی . اکشن . درام . اسمات . خشونت انگست . آمپرگ خلاصه : تو یه شب بارونی کیم سوکجین رزیدنت بیمارستان سئول جلوی واحد اپارتمانش جسم نیمه جون مردی رو پیدا میکنه مرد زخمی شده بود...