درود
نه به طور لفظی بلکه به طور جدی امیدوارم حالتون خوب باشه x
اگر قراره جزو یکی از شخصیت های دور این داستان باشید از همین الان بهتون خوش آمد می‌گم و امیدوارم از بودن توی دنیای هوکس خرسند باشید و هیجان، درد، غم و شادی‌ش رو پا به پای من، لویی و هری تجربه کنید و لذت ببرید.
اول راجب اسم داستان بگم.
هوکس از دل ترک Hoax از آلبوم Folklore تیلور استخراج و نوشته شده. پس اسمش رو هم به نام همین ترک زدم.
خب، در کنار الهامی که داستان ازش گرفته شده، بیوی فف و مقدمه ای که نوشته شده؛ تصور بدی از هوکس نداشته باشید. بذارید آروم با هم پیش بریم ببینیم چی می‌شه به نظر من. هیچکس آخر داستانش رو لو نمیده نه؟
پس اگه واقعا هستید که شروع کنید یک سری چیزا بهتون بگم؟ خب.
اول اینکه لطفا خیلی به جزئیات توجه کنید که تک تک کنش های ریز و درشت واکنشی داره؛ و تمام جزئیات هم ثمره ای داره. در واقع کل داستان با یک اثر پروانه ای یا به طور معقول همون باترفلای افکت قراره شروع بشه پس همینکه به جزئیات دقت کنید به خودتون، من، لویی و هری کمک بزرگی کردین.
چرا می‌گم لویی و هری؟ چون هر از گاهی جای من داستانو براتون تعریف می‌کنن از زبون خودشون. هرچند لویی خیلی حرف نمی‌زنه ولی قبول کرد که این کارو انجام بده در ازای اینکه خیلی مبهم و خلاصه بگه. پس دیگه حواستون باشه.
هری هم یه جاهایی حرفاش رو می‌خوره چون استرس داره که با حرفاش خسته تون کنه. اما خیالتون رو یکم راحت کنم که این عادتش به ندرت و تو پارتای جلوتر از بین میره چون عزت نفسش بهش برگشته و راحت می‌تونه افکارش رو بیان کنه. به لطف یک عزیزی.
و اینکه خواهش می‌کنم حرفام پایین هر پارت رو بخونید لطفا. بخونیدا.
و مهمترین چیز برای من اون پیش بینی ای هست که کردم... اینکه می‌دونم قراره کلی مقایسه باشه بین شخصیت های هوکس، فضا و دنیاش با شخصیت، فضا و دنیای فنفیکشن های دیگه. اگر اشتباه باشه پیش بینیم که خداروشکر اگر نه که شما بذارید اشتباه در بیاد و لطفا این مقایسه رو انجامش ندید؛ باشه؟... متشکرم x
در واقعا اینو بگم که... بهتره هیچ داستانی رو از اولش قضاوت نکنیم؛ درسته؟ بازم متشکرم.
یه توضیح راجب پسرا هم بدم در حد تایپ mbti شون:
لویی: IXTJ، که اگه از من بپرسید می‌گم ISTJ
هری هم: INFJ
خب مهم ترین چیز رو بگم...
این که داستان از سالهای قبل درحال نوشته شدنه و کاملا تکمیله پس نگران این نباشید که ممکنه وسطش ول کنم یا بوک رو ببندم. نه! واقعا با همه‌ی عشقم این بوک رو نوشتم و قرار نیست بسته بشه؛ حداقل به دست من.
و اینکه استارت هوکس از ۱۷ ام ۱۸ ام تیرماهه. ایشالا بعد کنکور پس امیدوارم تا اون موقع فراموشش نکنید.
اینم جواب بدید جدا کارم تمومه. علائم نگارشی و املای کلمات خیلی مهمه برای من منتها توی مکالمه هایی که بین "" قرار می‌گیره، عامیانه‌ی خودمون رو می‌نویسم که ارتباط بیشتری بگیرید؛ باشه؟ مثلا به جای "دقیقه" می‌نویسم "دیقه"؛ قبوله؟
آها راستی کاور رو دوست دارید؟ ازش برداشت کردید؟
خب... لویی متوجه حضورتون شده و کنجکاوه که ببینتتون پس جدا حرف دیگه ای نیست... مراقب خودتون باشین؛ و خوش اومدین x
هرچند قراره تا ۱۸ تیر ماه من و لویی رو منتظر حضورتون بذارید...
YOU ARE READING
HOAX
Fanfictionمن آتشی را خاموش کردم که به گمانم تنت را می‌سوزاند؛ اما گویی تو از دل شعله ها متولد می‌شدی! هیچ آتشی دیگر تورا شعله ور نمی‌کند... تو هستی! اینجایی... اما تبدیل به خاکستر شده ای که تا به دست من دراید، به باد سپرده می‌شود..!
