[فانوس اول]

500 89 15
                                    

سال ۱۴۹۶
[دومین سال سلطنت پادشاه یونسانگون]

صدای جشن و پای کوبی همه شهر رو فرا گرفته بود ...روستایی های زیادی برای دیدن مراسم جینجو به شهر اومده بودن ...بکهیون و مین یونگ هم یکی از اونا بودن که با اشتیاق به اسمونی نگاه می کردن که در دل شب به لطف جرقه ها نورانی شده بود.

_ اورابونی ببین این فانوسا چقد قشنگن!!

بکهیون نگاهی به چشمای ذوق زده مین یونگ خواهر کوچک ترش انداخت و لبخندی زد ...از اینکه بعد از مدت ها خوشحالی هرچند کوچیکشو می دید حس خوبی بهش دست میداد.

_ میخوای یکی بخریم ؟؟

مین یونگ مردد جواب داد.

_ ن..ه نیاز نیست اورابونی.

بکهیون متوجه شد که خواهرعزیز و بادرکش مشکلش پول بود.

_ اشکالی نداره من یکم پس انداز دارم که می تونم برای خواهر کوچولوم صرفش کنم ...
مین یونگ هنوز حرف بکهیون تموم نشده خودشو توی بغلش انداخت.

_ عاشقتم اورابونی ...تو بهترین برادر دنیایی.

_ ینی اگه این کارو نمی کردم اورابونی خوبی نبودم ؟

مین یونگ با اخم ساختگی شونه بکهیون و فشار داد.

_ اذیت نکن دیگه ...تو تنها کسی هستی که بهم اهمیت میدی.

بکهیون دست خواهر کوچیکترشو برای دلگرمی توی دستش گرفت.

_ حالا قضیه رو اینقدر غمگین نکن بیا بریم تا فانوسا تموم نشده.

جلوی مغازه ایستادن و اخرین فانوس باقی مونده رو خریدن و بکهیون رو کرد به مین یونگ و گفت : چه ارزویی دوست داری بنویسیم روش ؟؟
در همین حین فردی که اشراف زادگی از هانبوک گرون قیمتی که به تن داشت مشخص بود فانوس رو از دست بکهیون کشید.
بکهیون بهت زده بهش نگاه کرد.
اشراف زاده که اسمش کیم سونگمین بود با نیشخند اون دوتا رو برانداز کرد.

_ این فانوس چون اخریشه من برمی دارم ...
و حین گفتن این حرف دوتا سکه جلوی پاشون پرت کرد.

مین یونگ سرشو انداخته بود پایین و اروم اشک می ریخت.
بکهیون از بهت در اومد و با عصبانیت به مرد خیره شد.
_ این فانوس مال ما بود ...این رفتار دور از شان اشراف زاده اس!!

کیم سونگمین پوزخندی زد.

_ شان ؟؟ تو برده بی مقدار میخوای به من شانمو یاداوری کنی ؟؟

و دستشو بالا گرفت و کشیده محکمی به صورت بکهیون زد.

مردم اطراف مغازه که متوجه قضیه شده بودن با کنجکاوی منتطر ادامه ماجرا بودن ...بکهیون از گوشه و کنار صدای اینکه باید تعظیم کنه و چطور جرئت کرده با یه اشراف زاده در بیافته رو می شنید.

 " Yellow lantern "Donde viven las historias. Descúbrelo ahora