Chapter 6

252 36 15
                                    

وقتی رسدیم هری اومد کنارم وایساد، انگشتاش رو تو انگشتام حلقه کرد، یه نگاه بهش انداختم و لبخند زدم، لوک هم همونجوری ایستاده بود و نگاه میکرد، هری صداش رو صاف کرد و گفت

"بریم"

منو لوک هر دو قبول کردیم و راه افتادیم، هری پا به پای من میومد، یکم جلوتر به یه دختر اشاره کرد

"اون خواهرمه، جما"

"نگفته بودی خواهر داری"

لوک اینو در حال که لبخند میزد و ابرو هاش رو داده بود بالا گفت

"لازم بود بگم؟"

"نه، ولی خب آدم کنجکاو میشه بدونه"

لوک کلا بحث کردن رو دوست داره، لوک رو میشه در 4 کلمه توصیف کرد: خل، چل، مهربون و شوخ، من عاشق این خصوصیاتشم، یکم رفتیم نزدیک، هری من رو به خواهرش نشون داد

"جما، الکس معروف، الکس، جما خواهرم"

جاااااااان؟ معروف؟ اینقدر زود هری من رو به خواهرش معرفی کرده، جما بهم دست داد و یه لبخند زد

"پس الکس تویی، تنها دختره تیم"

"آره، و مثل اینکه قبل از اینکه منو ببینی شناختی"

یه نگاه به هری کردم و چشام رو ریز کردم، زیر لب گفتم

"بعدا به حساب تو یکی میرسم هری"

نگاه کردم دیدم پسرا از دور دارن میان، یه دختر با لویی و یه دختر با زین بود، سوفیا و لیام هم پبش هم بودن، نایل هم مثل لوک تنها بود

"سلام"

سوفیا گفت و به من و هری نگاه کرد

"سلام سوفیا"

من و هری همزمان با هم گفتیم

"بالاخره مشکل بین شما حل شد؟"

لیام گفت و با یه لبخند نگامون کرد

"نه، یعنی هنوز هم با هم لج میکنیم"

من گفتم و به بقیه نگاه کردم

"عهههه، چرا اینجوری میکنی الکس؟"

هری گفت و اخم کرد

"مگه دروغ میگم، همین الان ببین با این حرفی که زدم چجوری برخورد کردی!"

همه زدن زیر خنده، بعد از اینکه خنده ها تموم شد سوفیا برگشت و گفت

"امشب یه مسابقه داریم، امیدوارم شما هم بتونید شرکت کنید"

بعد به من و لوک نگاه کرد

"چه مسابقه ای؟"

"باید تو این مسابقه با یارتون برقصید"

"یار؟ لوک که یار نداره"

اینو با تعجب به سوفیا گفتم

"توی قرعه کشی یارتون انتخاب میشه، دست خودتون نیست که با کی بیوفتید"

Clean (Liam Payne & Harry Styles)Место, где живут истории. Откройте их для себя