"eight"

46 23 2
                                    

Killer🩸

کیونگسو: کاراگاه پلیس
جونگین: افسر اداره ی پلیس
کای: قاتل

🩸

-هی کاراگاه دو! دیدی گفته بودم پیداش میکنم.

افسر کیم جونگین همونطور که در اتاق کاراگاه رو باز میکرد و داخل میرفت گفت و کیونگسو که از خستگی تحقیقات اخیرش، پشت میز کارش نشسته بود سرش رو بالا آورد و با اخم به مرد جوانتر که هنوز هم با گستاخی، غیررسمی باهاش حرف میزد و رفتار میکرد، نگاه کرد.

+هیچ حوصله ندارم افسر کیم. چیشده؟!

جونگین در اتاق رو پشت سرش بست و نزدیکتر رفت. حتی میتونست توی تاریکی خستگی رو از چهره ی کیونگسو بخونه. روی میز خم شد و خودش رو جلو کشید.

-از همون بار اول که کای رو دیدم مطمئن شدم که قتل کار خودشه اما تو هر بار بهم گفتی باید مدرک و دلیل بیارم.

+هنوز هم همینو میگم.

-و من بالاخره پیداش کردم.

جونگین نیشخندی زد و فلش توی دستش رو جلوی روی کیونگسو گرفت.

-تمام اطلاعات و مدارک موثقی که نشون میده کای قاتله. حالا دیگه میتونی بی هیچ بهونه ای اون عوضی رو دستگیر کنی.

کیونگسو با تردید به فلش توی دست جونگین نگاه کرد و دوباره ابروهاشو در هم کشید.

+این... از کجا آوردیش؟ میدونی که مدرکی که از راه غیرقانونی به دست آورده بشه هیچ ارزشی نداره.

جونگین لبخند معناداری زد و به چشمهای کیونگسو خیره شد.

-چی فکر کردی؟ برای پیدا کردنشون از رییس پلیس مجوز گرفتم.

کیونگسو که هنوز به جونگین اطمینان نداشت دست دراز کرد تا فلش رو ازش بگیره اما جونگین دستش رو عقب کشید.

-نمیخوای اول ازم بابت این کشف بزرگ تشکر کنی؟

کیونگسو عصبی خندید و بعد دندوناشو بهم سابید. اون بچه همیشه روی مخش راه میرفت.

+هروقت اطلاعات داخل اون فلش رو دیدم و مطمئن شدم که حرفهات درسته، بعدش ازت تشکر میکنم. کیم جونگین.

کیم جونگین رو از بین دندوناش شمرده شمرده گفت و جونگین بالاخره فلش رو توی دست کیونگسو گذاشت.

در طول زمانی که کیونگسو داشت فیلمها و مدارک توی فلش رو‌ چک میکرد جونگین گوشه ای از اتاق ایستاده و توی فکر بود.
کای، مرد جوانی که از قضا کاملا شبیه به جونگین بود و یکماه پیش متهم به قتل زنی ۲۷ ساله شده بود. جونگین، کای رو اولین بار از پشت دیوار شیشه ای اتاق بازجویی دیده بود و واکنشی که داشت درست شبیه به بقیه ی همکارانش بود. همه فکر میکردن کای برادر دوقلوی جونگینه؛ اما جونگین تنها پسر خانواده ش بود. در طول زمان بازجویی کای با اعتماد بنفس کامل به تمامی سوالهایی که از روز وقوع جرم ازش پرسیده میشد جواب میداد و البته که با داستانی که سر هم میکرد خودش رو بی گناه جلوه میداد. اما همین اعتماد بنفس و عدم نگرانی، جونگین رو مطمئن میکرد که اون مرد داره دروغ میگه. بعد از بازجویی جونگین سراغ کیونگسو، کاراگاه پرونده رفته بود و درباره ی دروغ بودن اعترافات کای بهش گفته بود اما کیونگسو علاقه ای به شنیدن حرفهای بدون شهود و سند اون نداشت. پس جونگین خودش دست بکار شده و حالا اینجا بود. پشت سر کیونگسو ایستاده بود و داشت یکبار دیگه فیلمی از لحظه ی بعد از وقوع جرم که در اون تصویری واضح از صورت غرق به خون کای که از پله های آپارتمان مقتول بالا میدوید، دیده میشد رو نگاه میکرد.

کیونگسو با تمام شدن فیلم ضبط شده توسط دوربین امنیتی، رو به جونگین چرخید.

+گفتی مدرکی داری که نشون میده کای قاتله.

-آره.

جونگین ابروهاشو بالا انداخت.

+کو؟ کجاست؟

جونگین گیج شده بود.

-خدای من همین الان دیدیش. اون ویدیو...

کیونگسو با عصبانیت بین حرفش پرید.

+وقتمو گرفتی تا بهم یه فیلم از لحظه ی فرار کای نشون بدی و بگی این یه مدرک برای ثابت کردن قاتل بودنشه؟!

جونگین نفس عمیقی کشید.

-محض رضای خدا... مگه نمیبینی اون لعنتی یه ساک دستی همراهشه.

+هر کی ساک دستی همراهش باشه قاتله؟

کیونگسو با تمسخر پرسید.

-اگه آلت قتل توی اون ساک باشه چی؟

جونگین کلافه گفت.

+تو اون ساک رو پیدا کردی؟ آلت قتل رو توش دیدی؟ اثر انگشت کای روی اون بود؟

کیونگسو حالا روبروی جونگین ایستاده بود و با تشر ازش سوال میپرسید و جونگین جوابی برای هیچکدوم از سوال هاش نداشت.

+هنوز خیلی مونده تا یه پلیس موفق باشی کیم جونگین‌.

کیونگسو بهش تنه زد و از اتاق کارش بیرون رفت و جونگین از عصبانیت مشتی به دیوار پشت سرش کوبید. کاراگاه دو بالاخره متوجه میشد که جونگین اشتباه نمیکنه و کای قاتله. شک نداشت.

🩸

پس از قرنها مینی شات آپ کردم. وت بدین❤

Has llegado al final de las partes publicadas.

⏰ Última actualización: Sep 06, 2023 ⏰

¡Añade esta historia a tu biblioteca para recibir notificaciones sobre nuevas partes!

﹏•✿↬ Shots ↫✿•﹏Donde viven las historias. Descúbrelo ahora