-دیشب... ریز به ریز اتفاقاتی که از ساعت 9 تا 11 تو خونه ی اون مرد رخ داد رو بنویس.
جونگین نگاهش رو از افسر رو به روش گرفت و خودکار رو روی برگه ی جلوی روش به حرکت در آورد. همونجور که افسر خواسته بود ریز به ریز جزئیات سکس شب قبلش رو روی کاغذ پیاده کرد و خودکار رو روی میز گذاشت. افسر برگه رو سمت خودش کشید و فقط خوندن چند خط اول اعتراف پسر مقابلش کافی بود تا سکوت اتاق بازجویی با فریادش شکسته بشه.
-تو کیم جونگین فکر کردی این یه بازی مسخره س؟! ازت خواستم بنویسی چطور اون مرد رو کشتی.
+تنها کاری که من توی اون ساعت و تو خونه ی اون مرد انجام دادم همین بود.
مشت افسر روی میز کوبیده شد و پسر جوان از زیر موهای بهم ریخته روی پیشونیش بهش خیره شد.
-یه چاقوی لعنتی با اثر انگشت لعنتیِ تو، توی سینه ی اون مرد پیدا شده و تو میگی فقط باهاش سکس داشتی؟
+فکر میکنم آدم اشتباهی رو گرفتین. اونی که دنبالشین من نیستم. اسم ایکس کای رو شنیدی؟!
وت بدین❤ماچ
JE LEEST
﹏•✿↬ Shots ↫✿•﹏
Fanfictie←بوک: Shots ←کاپل: مختلف (کایسو، چانبک...) ←ژانر: مختلف ( ...romance, drama, horror,smut) ←وضعیت: ongoing ‡نکته‡ "این بوک از ایده های یهویی و کوتاهی که به ذهنم میرسن تشکیل میشه. هر ایده موضوعی متفاوت با بقیه داره که در حد چند خط یا یکی دوتا پاراگراف...