رییسش بلاکش کرده بود؟؟
ینی چی ینی فقط بخاطر اینکه دیر جوابش و داده بود باید بلاکش میکرد؟اونم کارمند وفادارش که 7 سال براش کار کرده بود؟
امکان نداشت.
تصمیم گرفت به دفتر رییس بره تا ببینه موضوع چیه.×قربان؟
_بیا اینجا پارک
×بله قربان
_بیا اینجارو امضا کن
×اون چیه قربان
_استفا نامته چون دلم نمیاد اخراجت کنم پس باید خودت استفا بدی
×اما من نمیخوام
_بهت حق انتخاب دادم؟
×قربان میخوام دلیلتون رو بدونم.
_دلیل ندارم
×پس چرا میخواین بی دلیل اخراجم کنید در صورتی که من 7 ساله که دارم با وفاداری و سخت کوشی کار میکنم.فقط بخاطر اینکه دوست پسرم بهترین دوستتونه؟؟این اصلا دلیل محکمی برای کاراتون نیست.
_درسته بخاطر همینه
×اما مشکلش چیه؟
_دلم میخواد بری توی شرکت هوسوک کار کنی تا بیشتر پیشش باشی
×چی؟
_یبار یچیز رو میگم
×قربانننن واقعا ممنونم دستتون درد نکنه ینی میتونم برم؟
_اره معلومه
×ولی بعد من قراره به کی اعتماد کنید؟؟
_جئون جونگکوک
×چی؟؟اما شما که هنوز اونو حتی از نزدیکم ندیدین
_تو بهم معرفیش کردی و گفتی ازش مطمعنی درسته؟
×بله
_حالا چه نسبتی باهات داره؟
×دوست صمیمیمه
_واو
×ما سالهاست باهم دوستیم من همیشه هوا..
با تقه ای که به در خورد حرفش نصفه موند و به در نگاه کرد.
+میتونم بیام داخل
_بیا
در و باز کرد وارد اتاق شد.وقتی دوستش و اونجا دید تعجب کرد اما چیزی نگفت.
+جناب کیم؟
_جناب جئون؟
+اول من سوال کردم
_بعدم من سوال کردم
+برای مصاحبه اومدم
_منتظر بودم برای مصاحبه بیای
جیمین که جو سنگین بین اونارو دید ترجیح داد از اتاق خارج بشه و مطمعن بود دوستش قراره گند بزنه اون خیلی رک بود اما به شدت احساساتی و کوچک ترین چیزی قلبش و ازار میداد و اون ازین میترسید که رییسش اون قلب کوچیک و برنجونه.
YOU ARE READING
kim kook
Actionاقای کیم صاحب شرکت بزرگ CER که بعد از مدتی به منشیش جئون جونگکوک احساساتی پیدا میکنه.... جئون جونگکوک دانشجوی سال اخر که برای اینکه دستش تو جیب خودش باشه برای شرکت CER مصاحبه میده و قبول میشه. سلام سلاممم بوک جدید و میخوام شروع کنمم.. حمایت کنید❤ قر...