"عالی بود!"
"تو بینظیری!"
"تو فوقالعادهای!"
"کیم جونمیون!"
"دوستت داریم!"
"جونمیونااااا!"
جونمیون آروم از بین جمعیت رد شد. برای طرفدارهاش دست تکون داد و بعد با لبخند وارد ماشینی که منتظرش بود شد. "آه..."
"مطمئنی حالت خوبه؟"
بازیگر آروم دستی به شونه منیجرش زد. "مینسوک حتی نمیخوام بگم... بریم خونه."
مینسوک آه کشید. "کی میخوای یاد بگیری بهم بگی هیونگ. بی ادب من ازت بزرگترم!" ماشین رو استارت زد.
"مینسوک... واقعا سر یه سال میخوای باهام بحث کنی؟ من دوست دارم باهات راحت باشم." لبهاش رو آویزون کرد. "الانم اصلا حوصله ندارم..."
مینسوک از آینه ماشین نگاهش کرد و سری با خنده تکون داد. "خیلی خوب، اون قیافه احمقانه رو به خودت نگیر، دلم برات میسوزه."
"پس میشه پیتزا بخورم امشب؟" جونمیون پرسید.
"یادت رفته تو رژیمی؟" مینسوک چشم غرهای رفت. "اگر رئیس بفهمه، اوضاع بدجور قاراشمیش میشه، از من گفتن بود."
لبخند جونمیون روی صورتش محو شد و دوباره به صندلی تکیه داد تا به بیرون پنجره خیره شه. حتی بعد از دوازده سال کار به عنوان یه سلبریتی، تحمل این چیزها براش سخت بود. همین ماه پیش، بخش کامنتهای صفحه شخصیش پر شده بود از حرفهای آزار دهنده درمورد بدنش. و این فقط بخاطر هشت کیلوگرم بود. همون موقع بود که شرکت مجبورش کرد دوباره یه رژیم سخت رو شروع کنه. "بین این همه آدم بدجنس، نمیشه حداقل تو یکم باهام مهربون باشی؟"
"باشه حالا، گفتم اونجوری نکن قیافهات رو... یواشکی برات میخرم."
"ممنونم، هیونگ."
"آهااا، وقتی کارت گیره میشم هیونگ." آه کشید. "باشه. آفرین پسر خوب."
◇◇◇
در خونه باز شد. "سهونا!" جونیمون وارد خونه شد. "من برگشتم!"
"خوش اومدی!" سهون با آغوش باز به سمتش رفت و اون رو توی بغلش فشرد. "نمایش خوب بود؟"
"اگه جنابعالی وقت بذاری بیای ببینیش، خوب میشه." پشت چشمی نازک کرد. "اصلا به تئاترهایی که بازی میکنم، اهمیت میدی؟"
"خوشم نمیاد خب..." گونههاش رو بین دو تا دستش فشرد تا لبهاش غنچه بشه. "تو با این لبهای قشنگت چند بار یه زن رو در طول نمایش میبوسی. بیام چی رو ببینم؟ پسری که برای منه، لبهای یکی دیگه رو میبوسه؟"
"سهون..." پسر صورت خودش رو توی سینهاش قایم کرد. "این کار من بوده و هست. چرا جوری جلوهاش میدی که احساس گناه کنم؟"

YOU ARE READING
Fatal Comments
Fanfictionکیم جونمیون، آیدلی که بعد از دیسبندی گروهش به بازیگری و کارهای سولو مشغول شده، یکی از منفورترین سلبریتیهای کرهاست. با این حال، زندگیش به دلیل وجود اوه سهون، یه کارآگاه که توی بخش جنایی اداره پلیس کار میکنه، اونقدرها هم بد نیست. ولی ماجرا از اون جا...