PART 2

105 3 0
                                    

توی سطح تموم شهر‌ها ، آبشارها با مجسمه‌های قدیمی از فرشته ها به چشم میخوردن ، مردم بیشتر با اسب و کالسگه‌ها رفت و آمد میکردن و خیلی کم پیش میومد از سفینه و وسیله‌های پیشرفته استفاده کنن مگر برای کارای واجب و خروج از سیاره ...

[مجسمه‌ی ساخته شده ، توی یکی از شهرهایِ سیاره‌ی لِمُن ]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

[مجسمه‌ی ساخته شده ، توی یکی از شهرهایِ سیاره‌ی لِمُن ]

[مجسمه‌ی ساخته شده ، توی یکی از شهرهایِ سیاره‌ی لِمُن ]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

[منظره‌ای از داخلِ سیاره‌ی لِمُن]

[منظره‌ی دیگه‌ای از مجسمه‌های مختلفِ داخل سیاره‌ی لِمُن ]

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

[منظره‌ی دیگه‌ای از مجسمه‌های مختلفِ داخل سیاره‌ی لِمُن ]

یادم میاد وقتی توی آزمایشگاه بدنیا اومدم ، جثه‌ام اندازه‌ی یه مرد بالغ بود ، یعنی عملا چیزی به اسم دوران کودکی توی زندگی من وجود نداشت و یهویی وارد بزرگسالی شده بودم !

هر فردی از لِمُن ، قبل از تولد ، شغلش ، توسط مقامای بالای سیاره انتخاب میشه ! از اونجایی که مردم ما خیلی از لحاظ روحی و تکنولوژی پیشرفته بودن ، میتونستن قبل از تولدِ هر شخصی ، متوجه ی استعداد‌های درونیش بشن و با توجه به اونها ، بهترین شغل رو براش انتخاب کنن !

HUG ME🥀🤍Where stories live. Discover now