PART 4

50 2 0
                                    

انگار فک میکردن منم یکی از نگهبانای همون ویلا هستم ، بخاطر همین هیچ عکس‌العملی نشون ندادن !

چندتاشون جلو اومدن و با یه حالت شیطنت بهم نگاهی انداختن ، یکیشون دستمو گرفت و با عشوه‌ی خاصی گفت : جدید هستی؟ تا حالا اینجاها ندیده بودمت .

کمی شوکه شده بودم ، بهشون نمیخورد که از وضعیتشون ناراضی و ناراحت باشن ! آروم دستمو کنار کشیدم و با جدیت خاصی گفتم : خانوما بقیه نگهبانا کجان؟

یکیشون خندید و جلو اومد و گفت : سوالو با سوال جواب میدی؟ یعنی اینقدر برای کار دیرت شده؟

اون یکی دستشو روی شونه‌ام گذاشت و گفت : یعنی کارتو به ما اولویت میدی پسر خوب؟!

با همون جدیت گفتم : مسخره بازیو تموم کنین خانوما ، تو این طبقه جز من، نگهبانی هست یا نه؟

قدبلندترینشون جلو اومد و دستاشو دور گردنم حلقه کرد و پایین تنه‌اش رو آروم به پایین تنم کشید و گفت : نبود تا اینکه یدونه خوشتیپشو برامون فرستادن .

یکیشون هم از پشت دستاشو دور گردنم انداخت و کنار گوشم زمزمه‌وار گفت : صدات خیلی قشنگه ، اما کنجکاوم بدونم ناله‌هاتم به این قشنگی هست؟!

آروم دستاشونو کنار آوردم و بی توجه از بینشون رد شدم و مشغول بررسی اتاقای اطراف شدم تا از نبود نگهبا مطمئن بشم ،

هر زنی هم که چشمش به من میفتاد با عطش و عشوه‌ی خاصی بهم نگا میکرد و بعضیاشون هم گاها سمتم میومدن و به بهونه‌های مختلف به بدن و صورتم دست میکشیدن ،

دیگه واقعا کلافه شده بودم و بعد از بررسی تموم قسمتا از پله‌ها بالا رفتم و درو پشت سرم قفل کردم .‌.. هنسفری رو توی گوشم فشار دادم و به شوگا وصل شدم و گفتم : " واقعا گاس خودشو مسخره کرده یا مارو؟!

شوگا_ چیشده؟!

_ قرار بود بیایم سراغ ادوارد ، اما انگار بین یه مشت جن*ده گیر افتادم !

شوگا_ هی آروم باش ! اون زنا توی حال خودشون نیستن ، بهشون یه سری داروها میدن که میل جنسیشونو بالا نگه‌دارن تا وقتی ادوارد میاد اینجا ، ازش به خوبی استقبال کنن !

_اینا چرا اینقدر شبیهه همن؟!

شوگا_ قبل از ورودشون یه عمل جراح پلاستیک به دستور ادوارد انجام میدن ادوارد از این مدل چهره‌ خوشش میاد اونا یه مشت برده براش بیشتر نیستن .

از کلافگی و عصبانیت پلکامو روی هم محکم فشار دادم و بعد از چند لحظه سکوت ، گفتم : طبقات بالا پاکسازی شدن؟

شوگا_ همشون امنه ، ادوارد تا یه ساعت دیگه میاد ، الانم با گاس تماس گرفتم ، قراره اول زنارو از ویلا خارج کنیم و وقتی هم ادوارد اومد ، بکشیمش .

HUG ME🥀🤍Donde viven las historias. Descúbrelo ahora