•°pt2°•

976 86 26
                                    

چرخ هایِ ماشینِ خاکستری رنگش جلویِ شرکتی که آدرسش روی لیبل نوشته شده بود از حرکت ایستاد

Oops! This image does not follow our content guidelines. To continue publishing, please remove it or upload a different image.

چرخ هایِ ماشینِ خاکستری رنگش جلویِ شرکتی که آدرسش روی لیبل نوشته شده بود از حرکت ایستاد. از پنجره‌ش به ساختمونِ شاید 20 طبقه روبروش نگاه کرد. لیبلِ CK که به بزرگی بالای ساختمون قرار داشت زیادی توی چشم بود و وضوحا قدرتش رو به رخ میکشید.

از تویِ آینه نگاهی به خودش انداخت. مثلِ همیشه، مرتب و خیره کننده! نمیدونست چرا ولی امروز با وسواسِ خاصی لباس پوشیده بود. هرچند انگار باز هم زیاد به خودش زحمت نداده بود. پیراهنِ سفید رنگی که همراه با شلوارِ پارچه‌ای مشکی رنگ پوشیده بود اون رو بالغ تر نشون میداد.

دس تی به موهای مشکی رنگش که امروز هوسِ بالا زدنشون رو کرده بود کشید و با برداشتنِ موبایلش از ماشین بیرون رفت. سمتِ دربِ اصلی راه افتاد. طبقِ حرفی که منشیِ آقای کلارک بهش زده بود باید به طبقه آخر می‌رفت.

واردِ فضای شرکت که شد با جمعیتِ زیادی روبرو شد. کارمند ها با پُست های مختلف از طرفی به طرف دیگر می‌رفتند و هر کدوم مشغول کاری بودند. با چشم دنبالِ آسانسور گشت اما وقتی پیداش نکرد نگاهش به یک نگهبان برخورد.

با دیدنِ نگهبان عینکِ آفتابی‌ش رو از چشمش برداشت و از رویِ احترام لبخندی به نگهبان زد. با رفتن سمتش آروم پرسید:
"سلام، صبح‌تون بخیر. عذر میخوام کجا میتونم آسانسور رو پیدا کنم؟"

نگهبان درمقابلِ لبخندی روی صورتش نشوند و با اشاره به سمتی جوابِ تهیونگ رو داد:
"سلام، اون سمت."

تهیونگ زیرِ لب تشکری کرد و سمتی که مرد گفت راه افتاد. به آسانسور که رسید داخل رفت و دکمه طبقه آخر رو فشرد. مچشو بالا آورد و ساعت رو چک کرد. لبخندی گوشه لبش نشست. مثلِ همیـ..

"فاک! هِی!! نگهش دار!!"

نگاهِ تهیونگ از بینِ دری که داشت بسته میشد به پسری افتاد که با عجله داشت سمتِ آسانسور میومد. ابرویی بالا انداخت و با گذاشتنِ دستش بین در، اون رو برای پسر نگه داشت. پسرِ مو بلوند با عجله خودش رو داخل آسانسور انداخت و باعث شد تهیونگ ناخواسته خودش رو کمی کنار بکشه.

"فاک! کیرم توش.. باز دیرم شد.."

تهیونگ حتی سرشو برای دیدنِ پسر برنگردوند. تنها چیزی که لحظه ای ازش مقابلِ نگاهش به نمایش در اومد، موهایِ بلوندش بود و دورِس راه راهِ سفید-مشکی‌ش. ترجیح داد همینطور به جلوش نگاه کنه تا به طبقه‌ای که قرار بود برسه.

Taech Him | V.KooK🔞Where stories live. Discover now