•°pt4°•

798 92 20
                                    

Tae P.O.V:

عقب کشیدم. باید به خودم و مهم تر پسر مو طلاییِ جلوم اجازه ی نفس تازه کردن میدادم. برای منی که حداقل چندباری تجربه ی بوسیدن داشتم این چیز ها زیادی نرمال بنظر می‌رسید.

پس به پسر روبروم حق میدادم که اینطور نفس کم بیاره و حین بوسیدن‌مون تا این حد هیجان زده بشه. و من این رو کاملا از نفس کشیدن های بلندش، عرق کردن گردنش و لرزش آروم مردمک هاش‌ متوجه می‌شدم. من یک دکتر و مهم تر از همه سکس-تراپیستم. پس فهمیدن این علائم زیاد هم عجیب نیست.

انگار آموزش دادن به این پسر زیاد هم سخت بنظر نمی‌رسید. چون برخلاف روحیه لجباز و یک دنده ای که داشت به محض اینکه شروع به بوسیدن لب هاش کردم حتی از یک گربه کوچیک هم مظلوم تر شده بود. حسی درمورد این موضوع داشتم؟

شاید آره. خوشحال بودم که نیاز نبود تا درمورد آموزش ها باهاش بحث کنم. برخلاف تعریف جیمز، پسر زیادی ارومی بنظر می‌رسید. یعنی واقعا این آدم لجباز بود؟ پس چرا تا این حد پیش من آروم رفتار میکرد؟ هرچند با فاکتور گرفتن رفتار چند لحظه اولِ اومدنش.

عقب که کشیدم متوجه نفس صدادارش شدم. نمی‌خواستم معذب بشه پس بدون اینکه نگاهش کنم سرم رو سمت میز کج کردم و با جا به جا کردن عینک مستطیلی شکلم برگه رو جلو کشیدم. قرار نبود چیزی بخونم یا چک کنم. فقط خواستم به پسر فضای کافی برای آروم شدن رو بدم.

چند لحظه ای گذشت که بالاخره صداش رو صاف کرد و آروم تر نشست. زبونم رو روی لبام کشیدم، با حس طعمی خاص لحظه ای ابرو هام توی هم فرو رفت. دوباره زبونم رو روی لبام کشیدم. شاید چیزی شبیه به.. توت فرنگی؟

چشمامو لحظه ای بستم و باز کردم. این که اون پسر از یک بالم یا هرچیزی استفاده میکرد به من ربطی نداشت. اما چرا تا این حد خوش طعم بنظر میرسید؟!

لعنت بهش. این چیزی نبود که بخوام الان بهش فکرکنم. خواستم سمت پسر برگردم و حرفی بزنم اما رعد و برق خشمگین تر از همیشه حرفم رو قطع کرد. متوجه تکون خوردم آروم پسر شدم.

زیر چشم بهش نگاه کردم. موهای بلوندش بخاطر حرکت انگشت های من پشت گردنش بهم ریخته شده بود. نمی‌دونم کارم درست بود که تا این حد عمیق پیش رفتم یا نه. اما مطمئنم کارم بی دلیل نبود، با بوسیدن متقابل پسر و همراهی کردنش باهام متوجه این شدم که یاد میگیره.

و چه چیزی بهتر از این؟!

دوباره جمله لحظه پیشم رو تکرار کردم:
"بریم برای ادامه؟!"

سیبک گلوش تکون خورد و آب دهنش رو قورت داد. شاید بهتر بود بیشتر بهش اجازه آروم شدن میدادم. اما حرکت شمارنده های تایمر این اجازه رو بهم نمی‌داد. نمیتونستم ادامه کار رو به جلسه بعد موکول کنم، قرار بود طبق برنامه پیش برم.

Taech Him | V.KooK🔞Where stories live. Discover now