پارت ۰

407 100 53
                                    

Chanyeol POV:
برای کسی مثل من داشتن یه زندگی شخصی، خیلی سخت بود. نصف بیشتر دنیا راجب زندگی شخصی من کنجکاو بودن، چون من کسی بودم که خودم از صفر شروع کردم و الان روی قله های موفقیتم. هر جا، تو هر مصاحبه ای، تو هر پارتی، افراد زیادی دوره م میکنن و راجب زندگی شخصیم میپرسن. و خب، از یه جایی به بعد، من دیگه نتونستم یه زندگی شخصی صادقانه داشته باشم چون اون، برای مردم، اصلا و ابدا، هیجان انگیز نبود.

کی از زندگی کسی که حتی یه پارتنر نداره و فقط و فقط کار میکنه، خوشش میاد؟ هیچ کس! این رو من بعد از 2 سال فهمیدم و همین باعث شد که از 6 ماه پیش، یه پارتنر خیالی برای خودم دست و پا کنم. عکسهای تار و ادیت شده ازمون، بوسه های مخفی، چیزایی که فقط خودم میدونستم با ادیت هست، تو فضای مجازی گذاشتم و وقتی ازم راجب پارتنرم پرسیدن، میگفتم اون هیچ علاقه ای نداره شناخته بشه. اون یه آدم آروم درونگراست و میخواد زندگیش رو بکنه. مخصوصا اینکه هنوز خیلی ها هستن که از روابطی مثل رابطه ما متنفرن و اون، اصلا نمیخواد درگیر مسائل اینچنینی بشه.

و خب، الان خیلی ها عاشق پارتنر خیالی آروم من هستن که دستهای زیبایی داره، به شدت بغلیه و موقع بوسیدن، نفس گیره! و من هنوز نمیدونم چطوری میتونم یه روز از این دروغ گنده بیرون بیام. حتی بارها فکر کردم که بگم با هم، بهم زدیم و یه دوران آه و ناله بخاطر عشق شکست خورده م داشته باشم.

من یه یوتیوبر و اینفلوئنسر بزرگم! در کنار اون، کتابهای زیادی هم نوشتم و داستانهام هم پرفروشترین سالهای اخیر هستن. من عاشق این زندگیم هستم ولی تا به امروز پسری رو پیدا نکردم که عاشقش بشم... درست مثل فرد خیالی زندگیم.

--------------------------

Baekhyun POV:

برای من زندگیم توی بوی خوب شیرینی و شکلات خلاصه شده. تنهام، خیلی تنها. حتی قنادی کوچکم تو مرکز شهر رو، تنهایی میگردونم و عاشق این تنهایی ام. تو تنهایی از شیرینی هام لذت میبرم و هر روز با بوی خوبشون، زندگی میکنم.
همه مردم، وقتی به قنادی کوچکم میان، ناخودآگاه لبخند میزنن و این لبخند به من انرژی میده. اونا از طعم شیرینی و شکلات هام تعریف میکنن و با یه بار تستشون، مشتری دائم من میشن. وضع مالیم خوب نیست، ولی همینکه یه اتاق پشت قنادیم دارم و قنادیم برای خودمه، باعث میشه که با روحیه زندگی کنم.

ولی گاهی، مابین تمام سرشلوغی هام، حس تنهایی بدی بهم دست میده. نه اینکه از تنهاییم ناراحت بشم، گاهی احساس میکنم کسی توی زندگیم هست... یعنی جای خالی کسی رو حس میکنم که حتی هیچ وقت ندیدمش. و این آزارم میده.

گاهی وقتی خوابم، اون رو میبینم. از هم خیلی دوریم و میخواد بهم نزدیک شه و نمیتونه و تا آخر اون روز، من نمیتونم راحت نفس بکشم. اینکه کنارم هست ولی نیست، اذیتم میکنه. گاهی دلم میخواد من رو در آغوش بکشه ولی نیست و این سختترین قسمت زندگی منه. سختترین قسمتی که حتی دلم نمیخواد راجبش حرف بزنم.

با اینکه آدم مردم گریزی هستم، ولی دلم میخواد که اون رو پیدا کنم... اون غریبه ای که هست، ولی نیست.

Big Fat Lier (Completed)Where stories live. Discover now